دی

ما هرگز کامل نخواهیم شد. لااقل نگاه مان به دیگران انسانی باشد بیشتر

دی
۱,۰۷۳ پست
۳۱۶ دنبال‌کننده
۸,۵۴۸ امتیاز
مرد
۱۴۰۰/۰۳/۲۹
آزاد
دین اسلام
ايران، تهران
سربازی معاف
جنگل. کوه

تصاویر اخیر

بازنشر کرده است.
هرچه گشتم در این شهر نبود اهل دلی...
بانو ،،،🌸🌿
دیدگاه غیرفعال شده است.
من مرد تنهای شبم
مهر خموشی بر لبم ،،،🌼🌿
۰۰۰۰۰۰
زخم زبونت به دلم نشست
سنگ ع ا ش قات. سرمو شکست
یادمه یروز م س ت و مسدونه
داد زدم بیا بیرون از خونه
سنگ اخرو تو بمن بزن خندیدی گفتی....
............... برو دیوونه. 🌺🌱
🌹🌹
من خود پاره می‌کنم
گره خورد به نزدیکتر شوم 🌼
مشاهده ۳ دیدگاه ارسالی ...
گفته بودی که چرا تماشای منی
آنچنان که یکدم برهم نزنی
مژه برهم نزنم تا که ز نرود
ناز تو به قد مژه برهم زدنی 🍁
صحبت از پژمردن یک نیست
فرض کن مرگ در قفس هم مرگ نیست
فرض کن یک شاخه هم در جهان هرگز نرست
فرض کن بیابان بود از روز نخست
از نگاه ساکت یک بیمار
اشک در چشمان و در گلوست اندرین ایام زهرم در ،،،
زهرمارم در ،،🍁
گربه مرد قوت و ضعف نیست.
دیشب ماجرای دختر بچه ای که پدرش قطع نخاع شدو با یا یاداشت بچگانه خودشو از بین برد رو بازگو می‌کردم وسطش نتونستم ادامه بدم. یه آقای بزرگتر باشوخی که ای بابا.... ناخودآگاه بهش گفتم ببند نیشتو و ..
گاهی هیچ چیز قابل کنترل نیست برا اونا که میخوان خودشون باشند
...موقت
مشاهده ۴ دیدگاه ارسالی ...
  • mojgan

    منم یکی دوتا پست راجع به اشک دارم که جلوی اشک رو نباید گرفت

  • دی

    درسته. چون هیچ چیز بدون محاسبه در وجود جاندارن و انسان جای‌گذاری نشده. مخصوصاً توی روزگار ما ایرانیها. .🙏

در سوت و کور ،،،
در میان مردمی با این مصیبت ها
صحبت از مرگ مرگ عشق
گفتگو از مرگ است 🍁
من رها بودم روی شانه باد
مست بوی بهار ، سرخوش و آزاد
همصدای درخت ، همسکوت کویر
تا چشمانم به ،، چشم تو افتاد
اومدی تو دنیام. آه چه اومدنی
حالا از اون روز تو شاه قلب منی
واسه ی من که اهل پروازم
تو یه کوه بلند واسه پر زدنی
هر نفس با تو میرسم تا عشق
عاشقی یعنی. یا جنون یا عشق
مثل عکس ماه رو تن دریا
تو رو می‌بینم در خودم با عشق...🌸🌿
مشاهده ۱۳ دیدگاه ارسالی ...
شنیدم که چون زیبا بمیرد
فریبنده زاد و بمیرد
شب مرگ نشیند به
رود گوشه ای و تنها بمیرد
در آن گوشه چندان خواند آن شب
که در میان غزل ها ،،، بمیرد
گروهی بر آنند که این
عاشقی کرد ،،، آنجا بمیرد
شب مرگ از آنجا شتابد
که از مرگ شود ،،، تا بمیرد
من این گیرم که ندارم
ندیدم که قوی به بمیرد
چو ز آغوش بر آمد
شبی هم در دریا بمیرد
دریای بودی ،،، آغوش واکن
که میخواهد این ،،، 🌹
دیشب تو را دیدم ،،،
چه پر شوری
انگار که توی خواب دیدم
سالها از دوری
تو را توی دیدم که سرتاسر
،،، ،،، بود
هزاران پر ز اشک
به طاق بود 🍁
با مرگ ماه روشنی از آفتاب رفت
چشم و چراغ عالم هستی به خواب رفت
الهام مرد و کاخ بلند خیال ریخت
نور از حباب گم شد و شور از شراب رفت
این تابناک تاح ،،،خدایان عشق بود
در تندباد حادثه همچون حباب رفت
این قوی نازپرور دریای شعر بود
در موج علم خیز به اعماق رفت
این مه که چون منیژه لب چاه می‌نشست
گریان به تازیانه افراسیاب رفت
بگذار عمر دهر سرآید که عمر ما
چون آفتاب آمد و چو مهتاب رفت
ای بیا ،سیاهی شب را نگاه کن
در اشک گرم ببین،. ما کن.
باید نفس بکشم توی هوای خودم
باید که سر بزارم رو شونه های خودم
باید که گریه کنم واسه عزای خودم
شبونه گل ببرم خودم برای خودم
نشد نشد که بیام بازم به دیدن تو
نشد نفس بکشم ، نفس کشیدن تو
روزای تار منه شبای روشن تو
تو. چقد غریبه شدی منم منم منه تو
هنوز رویای تو دنبال منه هنوز زخما ی تو
روی بال منه ... ... ... 🌼🌿
تموم دوره گذشت در و مستی
نچیدم جز آزردگی از هستی
همه می‌کنند خوشبخترین مردمم
همه فکر می‌کنند در شهر گمم من
ولی این روزا آدما به چشماشونه
نمیدونن که غم تو قلبم کرده لونه.
ما هم شڪسته خاطر و بوده ایم
ما هم طره بوده ایم
نیز به جوانے ز عشق
روزے بلبل و بوده ایم
بر خشڪ ما به نظرمڪن
ما هم رفیق و پیمانه بوده ایم🌸
بے هر شب خودمو ...
به تو می رســــــوندم
ے ازتو نبودو لحظه ها رومیشمردم
وقتے شب میشد به بے قرارے
خودمو به دست گریه می سپردم
تو به من نبودے ...
اما ... واست میمردم ،،.🌸