AmirShakori
حامی طلایی
کاربر VIP
۳۳ پست
۱۱ دنبال‌کننده
۱۰,۳۴۲ امتیاز
مرد
دین اسلام
ايران، تهران

تصاویر اخیر

بهتر است عشق ورزیده باشیم و محبوب خود را از دست داده باشیم تا اینکه اصلاً عشق نورزیده باشیم ...

- جیمز هالیس
مشاهده ۳ دیدگاه ارسالی ...
در قرون وسطا کشیشان بهشت را به مردم می‌فروختند و مردم نادان هم با پرداخت هر مقدار پولی قسمتی از بهشت را از آن خود می‌کردند.
فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج می‌برد دست به هر عملی زد نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه باز دارد تا اینکه فکری به سرش زد...
به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش بهشت گفت: قیمت جهنم چقدر است؟ کشیش تعجب کرد و گفت: جهنم؟! مرد دانا گفت: بله جهنم. کشیش بدون هیچ فکری گفت: ۳ سکه. مرد سراسیمه مبلغ را پرداخت کرد و گفت: لطفا سند جهنم را هم بدهید. کشیش روی کاغذ پاره‌ای جهنم را به نام فرد كرد و سند را به او داد. مرد با خوشحالی آن را گرفت و از کلیسا خارج شد.
به میدان شهر رفت و فریاد زد: من تمام جهنم را خریدم، این هم سند آن است. دیگر لازم نیست بهشت را بخرید چون من هیچ کس را داخل جهنم راه نمی‌دهم، برويد و خوش باشيد!

نام آن مرد مارتين لوتر بود...

🎬|Severance
بازنشر کرده است.
موری گفت: «مهم‌ترین چیز در زندگی این است که یادبگیری چگونه به دیگران عشق بورزی و بگذاری که دوستت بدارند.»

صدای او به نجوا تبدیل شده و ادامه داد: «ما فکر می‌کنیم که سزاوار عشق نیستیم. فکر می‌کنیم اگر بگذاریم عشق به درون ما وارد شود، نرمش زیادی از خود نشان داده‌ایم. امّا از مردِ عاقلی شنیدم که: «عشق، تنها کارِ منطقی انسان است.» او با احتیاط جمله را تکرار کرد و برای اینکه بر تأثیر آن بیفزاید، مکثی کرد و گفت:«عشق، تنها کارِ منطقی انسان است»

سه‌شنبه‌ها با موری
  • آرش ( گروه لاله های سرخ )

    🌌 انتهای شب شد 🌆 دلها به فردا امیدوار
    🏙 چشمها پر از خواب 🌌 همه میگویند زندگی بالا و پایین دارد
    🌉 اما زندگی هر چه که هست 🌌 جریان دارد . . .
    🌆 شب سرد زمستونیتون بخیر
    لینک

بازنشر کرده است.
در حقیقت وقتی دو نفر برای همدیگر ساخته شده باشند و مثل هم باشند، و بتوانند خوب خوش با هم زندگی کنند، می توانند دوستان خوبی برای همدیگر باشند، اما کمتر احتمال دارد که باهم ازدواج کنند. معمولا دو نفر که از یک خمیره نباشند زودتر جذب هم می شوند و به هم دل می بازند. و ظاهرا طبیعت نمی خواهد و نمی گذارد دو نفر که همدیگر را درک می کنند و می توانند سال های سال با عقل و احتیاط در کنارهم زندگی کنند و به هم برسند.


بازنشر کرده است.
تو را دوست دارم
بی‌آن‌که بدانم
چگونه از کی و از کجا
تو را دوست دارم
بی‌هیچ پیچیدگی ، بی‌هیچ غرور
تو را دوست دارم
چون راهِ دیگری نمی‌شناسم
تنها می‌دانم
نخواهم بود
اگر تو نباشی


بازنشر کرده است.
کامل ترین توصیف دلتنگی تو رابطه لانگ دیستنس رو‌محمود درویش میگه؛ «قطعه‌ ای از من كنار توست و قطعه‌‌ ای كنار خودم، و قطعاتم دلتنگ یکدیگرند، می‌شود بیایی؟»
بازنشر کرده است.
هیچ می‌دانید کار من به کجا کشیده بود؟ من مجبور بودم سالگرد رویاهای خود را جشن بگیرم..

بازنشر کرده است.
ما غمگین شدیم و به انتهایی‌ترین مراتب اندوه رسیدیم و رنج را به پهنای جان لمس کردیم و دلشکسته و اندوهگین و بی‌پناه شدیم اما هنوز هم لبخند می‌زدیم و مهربانی را از یاد نبردیم و اجازه ندادیم رنج‌هامان از ما انسان دیگری بسازد. ما تحت هر شرایطی به اصول اصالت و وجدانمان پای‌بند بودیم و در تاریک‌ترین شب‌های جهانمان، امید داشتیم که صبح می‌شود.
رنج ما بیش از ظرفیت وجودمان طول کشیده‌بود و ما در نهایت خستگی و اندوه، همچنان به همدیگر امید می‌دادیم و تو کجای جهان دیده‌ای مصیبت‌دیده‌ای غم‌های خودش را فراموش کند و مصیبت‌دیده‌ای دیگر را آرام کند؟
تو کجا دیده‌ای با دست‌های اندوهگین، اندوه را پاک کنند؟
ما خسته و شکست‌خورده بودیم اما همچنان لبخند می‌زدیم و زندگی می‌کردیم؛ جوری که هیچ‌کس نمی‌فهمید درون قلب‌ این آدم‌های آرام، چه جهنم عظیمی برپاست...

مشاهده ۳ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
بخاطر داشته باش:
عشق ورزیدن به انسانی دیگر
مانند ملاقات با خداوند است ...

✍️ویکتور_هوگو
بازنشر کرده است.
اندازه هیچکس دست دیگری نیست، فقط خود آدم است که می‌تواند قاعده‌اش را بداند؛ برود در پستوی تنهایی خودش درون و برون خودش را با سرانگشت لمس کند، بفهمد اندازه‌اش چیست، کیست؟ کجاست؟ همه این را نمی‌دانند؛ همه این را نمی‌بندند به کار؛ برخی انگشت‌شمار.ظرف و ظرفیت هر کسی هم دست خودش است؛ یکی انگشتانه‌ای به دست دارد، یکی هم دلش دریاست، آسمان آبی لاهوت، بیابان خسته ناسوت.


و ۳ کاربر دیگر بازنشر کرده‌اند.
.
اما عزیزم، کاش؛
در روزگار بهتری می‌زیستیم،
ما؛ همگی حیف بودیم.
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
"احساساتی هست، یک چیزهایی هست که نمی شود به دیگری فهماند، نمی شود گفت، آدم را مسخره می کنند. هر کسی مطابق افکار خودش دیگری را قضاوت می کند ."

📖زنده به گور
🖌صادق هدایت
بازنشر کرده است.
زندگی‌ت کوتاهه. شاید همین الانش هم بیشتر از نصفش رو رد کردی.
پس غذایی بخور که دوست داری. لباسی بپوش که دوست داری، جاهایی برو که ازشون لذت می‌بری و با کسی بمون که حضورش، بهت احساس آرامش و امنیت و کفایت می‌ده...
بازنشر کرده است.
این تصویر برای من، رابطه‌های اشتباهی‌ست که ادامه پیدا کرده، آدم‌هایی که سال‌ها با وجود تمام زخم‌ها و آسیب‌هایی که به هم وارد می‌کنند، کنار هم می‌مانند و حفظ ظاهر می‌کنند و از درون همینقدر ویران و درحال فروپاشی‌اند.
این تصویر برای من، عذرخواهی‌های بی‌فایده است، وقتی تا جای ممکن کسی را شکسته‌ای به دفعات و فکر می‌کنی معذرت خواستن، چیزی را عوض می‌کند.
این تصویر برای من به هر قیمتی ادامه دادن‌هاست و برای رسیدن، خود را آزار دادن‌ها...
این تصویر برای من، حکایت آدمی‌ست که تا مرز خرد شدن استخوان‌های طاقتش پیش رفته و وانمود می‌کند هیچ اتفاقی نیفتاده و همه چیز خوب است...
این تصویر برای من انسان بی‌پناهی‌ست که به دفعات کم آورده و نیاز به حمایت داشته و تنهایی خودش را ترمیم کرده و دوام آورده.
این تصویر برای من جهانی‌ست که آنقدر در آن درگیر دویدن و خواستن و رسیدن شده‌ایم که حواسمان به احساسات و نیازهای همدیگر نیست و هر کدام بارها شکسته‌ایم و بارها با ریسمانی نازک خود را به جهان و به زندگی، بند کرده‌ایم...

بازنشر کرده است.
یک سینه حرف هست
ولی نقطه چین بس است

بادام

درشب کریسمس درست در روز تولد یون اتفاق وحشتناکی رخ می دهد که زندگی یون را تحت تاثیر قرار می دهد . در روند داستان یون با پسری به نام گن و دختری به نام دورا آشنا می شود این فقط
نمی فهمم به ..... بقیشو گم که لطف خوندنش از دست نره اینو بگم کتاب قشنگیه بی شک لذت میبرید از خوندنش .

_ جملاتی از کتاب
_ باید توی این دنیای سخت تر باشیم
_ کتاب و عطر قهوه بی نظیرترین ممکن بودن
مشاهده ۳ دیدگاه ارسالی ...