Siamak
۱۵ پست
۴۷۷ دنبال‌کننده
۹,۷۷۶ امتیاز
مرد، متاهل
قبراق
فوق ليسانس
کارمند
دین اسلام
ايران، مشهد
زندگی با خانواده
سربازی رفته ام
سیگار ميکشم

تصاویر اخیر

جمعه خود را چگونه گذرانید...

چه هوای خوبی است امروز.
آن‌قدر خوب که نمی‌دانم چای بنوشم یا خودم را دار بزنم.

مشاهده ۶ دیدگاه ارسالی ...
جهان من وارونه است
جاده را وارونه می‌روم
آسمان را وارونه می‌بینم
ابرها همچنان ایستاده‌اند
ولی ماه با من می‌آید
درست شبیه خیالت...
  • Fatemeh

    آقا سیامک این عالی بود ....ولی ماه با من می‌آید
    درست شبیه خیالت...👍👍👍⚘⚘⚘

  • Siamak

    آقا سیامک این عالی بود ....ولی ماه با من می‌آید
    درست شبیه خیالت...👍👍👍⚘⚘⚘


    سپاس...

بازنشر کرده است.
دلتان را قایق نکنید
برای نجات هر آدمی
از دریای تنهایی
آدم‌ها نمک نشناسند
به ساحل که برسند
حسشان عوض میشود
غرقتان می‌کنند در خودتان
ماهی را دیده ای؟
که چگونه دست و پا می‌زند
بیرون از آب؟
یادت همانقدر
به تلاطم می‌افتد در من
جانم در می آید...!
یک روز صبح
قبل از اینکه به آینه چشم بدوزی
تلفن همراهت را بردار و سلامم کن!
و به رسم عادت شیرین گذشته...
عکس خواب آلودت را برایم بفرست!
مگر میتوانم قربان صدقه ات نروم؟!
قول میدهم!!
هیچ چیز به روی خودم نیاورم!
و انگار که همین دیشب
خیلی بی حاشیه و صمیمانه به هم
شب بخیر گفته ایم!
خیالت راحت
من آنقدر دلم تنگ است
که یادم می رود چه بلایی سرم آورده ای...
جای تو را زن دیگری پر کرده
زنی که من هم جای شوهرش را پر کردم
گله ای نیست من عادت دارم
تو هم زیاد به دلت بد راه نده
مرد تو هم روزی زنی غیر از تو را دوست می داشت
مثل تو که قبل از او دلبسته در باز کردن من بودی
حال این شهر زیاد خوب نیست
شهری که هیچ کدام از آدم ها
عشق اول هم نیستند 
آن چنانی که تو
آن چنانی که من
آن چنانی که همه ی آدم ها...
بازنشر کرده است.
در وقاحت رقابت داشتند.
به صراحت بی شرافت بودند.
عدالت نبود که اصالت ما به بی رسمی آنها اصابت کند!
بعدازظهری خواب دیدم دارم با یکی میرم باغ قلیون بکشم

نمیدونم کیه یادم نمیاد
شما خواب ندیدید یکی داره میبره بهتون قلیون بده ؟

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
بازنشر کرده است.
گاهى فكر ميكنم مگر ميشود آدمها
اينقدر راحت و هر چند وقت يكبار
كنارِ معشوقه اى جديد بايستند و
دو نفره هايشان را به معرض نمايش بگذارند؟
انگار خودشان ثابت اند و آدمِ كنار دستى شان فقط عوض ميشود...
در همان مكان ها
با همان خنده ها
با همان ژست هاى مضحك
كه مثلاً من خيلي خوشبختم
و افسوس به حالِ آنهايى كه فقط مى آيند تا جاى خالىِ نفرِ قبل را پر كنند...!
بازنشر کرده است.
خدا عمري به من بدهد
پير شدنت را نظاره كنم
غر زدنت را
موهاي كم پشت سپيدت را
نگاه مهربانِ از پشتِ عينكت را
چالِ گم شده زيرِ چين و چروكِ صورتت را
ميبيني...؟
من تا كجا خودم را با تو تصور ميكنم...؟
من كنارت ميمانم
تا ثابت كنم كه با تمامِ اينها هم زيبايي...
هرکی ارمنی بلده بخونه

( هیراکرس متشون یسراف نزن روز یرایم راشف تدوخ هب یراد یلیخ منکیم ساسحا)
بازنشر کرده است.


‌‏‌‌شبیه به جاسیگاری؛
محکوم به حمل تفاله احساسات!
‌‌

بازنشر کرده است.


‌هیچ تمایلی به حضور در اجتماع ندارم.
میخواهم تا ابد فرد بمانم،
سرد بمانم و آدم‌ها را درد بدانم.
‌‌

بازنشر کرده است.


دیروز با مُرد‌گانْ زندگی کردیم
‏امروز به فاتحه‌شان می‌رویم
‏فردا، به دیدارشان
‏انگار همه‌ی‌مان ‏فرزندان سقط‌ شده‌ی حوّاییم!