بزرگترین رازدار زندگیت کیه؟
قلبت.
بزرگترین تصمیم گیرنده زندگیت کیه؟
مغزت.
بزرگترین همراه زندگیت کیه؟
پاهات.
میخوام بگم «قهرمان»
زندگیت خودتی فقط به خودت تکیه کن.
💞قدرتمندتر از عشق "احساس مسئولیت" است.
💓آنکه در قبال تو احساس مسئولیت میکند؛ فراتر از عشق دوستت دارد ...
و
۱ کاربر دیگر
بازنشر کردهاند.
یک نکته بگویمت
به تحقیق بسنج
گر عاقل و کاملی
مرنجان و مرنج!
رنجاندن خلق و
رنجشت از طمع است
بگذر ز طمع
که این به است از صد گنج
💕 سلام بر قلبهای پر نور
🌸سلام بر آنان که
💕در طریق معرفت استوارند
🌸سلام بر آنان که
💕مهر میورزند بی چشمداشت
🌸سلام بر آنان که
💕دوست میدارند و دوست می دارند
🌸سلام بر عشق و بر عشق..
🌸
لبخندهایتان از ته دل🌹
💙💫خــــــداے من
🌼💫میان این همه چشم
💙💫نگاه تو تنها نگاهے ست
🌼💫ڪہ مرا از هرنگهبان
💙💫و محافظے بے نیازمی کند
🌼💫نگاهت را دراین شبهای
💙💫زیبای تابستانی برای تمام
🌼💫عزیزان و دوستانم آرزو می کنم.
💙💫آمیـــن یا رَبَّ 🙏
🌼💫شبتون پر امید و در پناه خدا
🌱📗🌱
کاش خبرهایِ خوب
سر زده از راه میرسیدند ...
دستِمان را میگرفتند و میبردند جایی
که نه غم باشد نه دوری ...
نه دلتنگی باشد نه فاصله ...
نه تنفری باشد نه بیزاری ...
نه ترسِ از دست دادنی باشد
نه ناتوانیِ فراموش کردن ...
کاش دستِ اتفاقهایِ خوب آنقدر قوی بودند
که میشد تمامِمان را یکجا بهشان بسپاریم
که دیگر فوبیایِ فردایِ دوباره ،
در وجودمان تکثیر نکند و ریشه ی خوشی هایمان را به یکبارِ نخُشکانَد .
ﭼﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺘﻢ
ﭼﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺘﻢ ، ﺭﻭﺯﯼ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺩﺍﺷﺖ
ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺘﻢ ، ﺭﻭﺯﯼ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﺩﻝ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﺴﺖ
ﻣﻨﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﻫﻢ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺧﯿﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﮐﺴﯽ ﭘﺮ ﻧﻤﯿﮑﺸﯿﺪ
ﭼﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺘﻢ
ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺘﻢ
ﺭﻭﺯﯼ ﺑﯽ ﺧﺒﺮ ، ﺑﯽ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺪﺍﻧﻢ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺭﻓﺖ
ﻭ ﻣﻦ ﺳﺎﻝ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺧﻠﻮﺕ ﺳﮑﻮﺗﻢ
ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺟﻨﻮﻧﻢ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮔﺮﯾﺴﺖ
ﺁﻩ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯿﺘﻮﺍﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮ ﺯﯾﺴﺖ
ﺗﺎ ﮐﯽ ﻣﯿﺘﻮﺍﻥ ، ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﭘﺲ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎ ﭘﺮﺳﻪ ﺯﺩ
ﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻋﺎﺟﺰﺍﻧﻪ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺭﻫﮕﺬﺭﯼ ﭘﺮﺳﯿﺪ
ﺭﺍﺳﺘﯽ ﻣﮕﺮ ﻣﯿﺸﻮﺩ ، ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪ
ﻣﮕﺮ ﻣﯿﺸﻮﺩ ، ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺖ
ﻭ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺷﺖ🔒'🌱'
فریدون یه انگشت نداشت، مادر زادی;
انگشت اشارهی دست چپ نداشت!
ننه بابای خوب داشت، خانوادهی درست حسابی;
مدرسهی خوب درس خوند; سفرای خوب خوب رفت;
دانشگاه رفت، مهندس شد،
اما..
یه انگشت نداشت..
همین درد توی سینهش بود!
درد بدتر اینکه دختری که عاشقش بود بخاطر همین یه دونه انگشت نداشته، بهش جواب رد داد;
اونجا بود که هرچی فریدون کلاس موفقیت و عزت نفس رفته بود، دود هوا شد!
چندسالی گذشت و فریدون با دختر خوبی ازدواج کرد،
میگفت خوب، چون فریدون رو با انگشت نداشتهش خواسته بود!
بعد چندسال زندگی، فریدون فهمید غم عشقش اونقدرا هم دردناک نبوده و بی جهت عمری غصهشو خورده;
درد بدتر اینه که هنوز بچهای نداشت;
تو حین و بین دوا درمون;
مادر فریدون مُرد!
اونجا بود که فریدون فهمید درد بدتر غم بی مادریه، بچه نداشتن چه اهمیت داشت وقتی خودش گلی به سر مادرش نزده بود و الان حسرت روی حسرت تلمبار میکرد..
بالاخره خدا به فریدون یه دختر سالم داد، همون لحظه اول به دستای بچهش نگاه کرد که یه وقت انگشتی کم نباشه..
بچه بزرگ شد،
پدر فریدون مرد،
زنش مریض شد،
فریدون پیر شد..
دم مرگش..;
به دخترش گفت: ما آدما همیشه فکر میکنیم
√ محسن قـوامــی
سلام تولدتون مبارک
شهرام ایران منش
با سلام و احترام . در سالروز تولدتون بهترین هارو براتون آرزومندم . تبریک عرض میکنم