ما خودمان بودیم و خودمان !
کسی را نداشتیم ...
ما تاوانِ غرورمان را پرداختیم ،
تاوانِ احساسی که ظالمانه ، سرکوبش کردیم ،
بغض هایی که بلعیدیم ،
و حالِ بدی که انکار کردیم .
ما رویِ پایِ خودمان ایستادیم و بدونِ هیچ منتی ، ادامه دادیم !
ما قوی بودیم ... خیلی قوی !
و سخت بود ؛
در نهایتِ استیصال ، سکوت کردن ،
در نهایتِ بغض ، خندیدن ،
و در نهایتِ بی کسی ، محکم بودن ...
ما چاره ای نداشتیم ،
و گرنه این خود کفایی ، به بی پناهی اش نمی ارزید !
ما در تنهاییِ مغرورانه ی خودمان ، پیر شدیم و جان دادیم .
از درون فرو ریختیم و ترک برداشتیم .
ما نمی خواستیم بپذیریم ؛
که جای یک نفر در زندگیِ مان خالی بود ...
یکی که بغض هایمان را لبخند ،
اشک هایمان را پاک ،
و دلمان را گرم می کرد ...
یکی که پناهمان می شد ،
یکی که همه چیز را به او می سپردیم .
ما به رویِ خودمان نیاوردیم ،
وگرنه از همان اولش ؛
یک نفر را کم داشتیم ...
نرگس صرافیان طوفان
📖داستان مراقب چشمانت باش
جوانی به حکیمی گفت: «وقتی همسرم را انتخاب کردم، در نظرم طوری بود که گویا خداوند مانندش را در دنیا نیافریده است. وقتی نامزد شدیم، بسیاری را دیدم که مثل او بودند. وقتی ازدواج کردیم، خیلیها را از او زیباتر یافتم. چند سالی را که را با هم زندگی کردیم، دریافتم که همه زنها از همسرم بهتراند.»
حکیم گفت: «آیا دوست داری بدانی از همه اینها تلختر و ناگوارتر چیست؟»
جوان گفت: «آری.»
حکیم گفت: «اگر با تمام زنهای دنیا ازدواج کنی، احساس خواهی کرد که سگهای ولگرد محله شما از آنها زیباترند.»
جوان با تعجب پرسید: «چرا چنین سخنی میگویی؟»
حکیم گفت: «چون مشکل در همسر تو نیست. مشکل اینجا است که وقتی انسان قلبی طمعکار و چشمانی هیز داشته باشد و از شرم خداوند خالی باشد، محال است که چشمانش را به جز خاک گور چیزی دیگر پر کند. آیا دوست داری دوباره همسرت زیباترین زن دنیا باشد؟»
جوان گفت: «آری.»
حکیم گفت: «مراقب چشمانت باش.
نمک را نمک فروش میفروشد
نان را نانوا
اما شخصیت انسان را
کسی نمیفروشد🍃🌸
شخصیت را هرکس برای
خودش میسازد
و درست ساختنش با ارزشتر از
هر چیزیست
ارزش دادن به شخصیت یعنی :
ارزش دادن به انسانیت🍃🌸
لازم نیست سر در بیاورید که خدا
چطور میخواهد مشکلاتِ شما را
حل کند
این مسئولیتِ اوست
کارِ شما نیست
کارِ شما این است که به خدا ایمان و اعتماد داشته باشید
کارِ شما این است که با ایمان و انتظار زندگی کنید
آن موقعیت را به خدا بسپارید و به او اعتماد کنید
خدای ما، خدای مافوقِ طبیعی است
خدا میتواند آنچه را که بشر نمیتواند انجام دهد، به انجام برساند
او محدود به قوانینِ طبیعت نیست
در زندگی بارها متوجه میشویم که خداوند کارهایی در زندگیمان کرده است که خود به تنهایی قادر به انجامش نبودهایم
خدایا،لحظه ای مرا را رها مکن
به تو و خوبی و مهربانی ات ایمان دارم
ﻣﻦ ﺑﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻋﻀﺎﯼ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﻣﯿﮕﻔﺘﻦ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﻓﺘﯽ 😋😋
☺️
☺️
😍
😍
ﺍﻣﺎ ﺍﻻﻥ ﮐﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻡ، ﻫﯿﭽﮑﺪﻭﻡ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ ﺣﺮﻓﯽ ﮐﻪ ﺯﺩﻥ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻋﻬﺪﻩ ﻧﻤﯿﮕﯿﺮﻥ! 😐
ﻭ ﻣﺮﺗﺒﺎ ﻣﯿﭙﺮﺳﻦ این ﺑﻪ ﮐﯽ رفته؟
♥️🍃
بغل با آغوش فرق دارد
آغوش؛
آرام است و رسمی
بغل؛ سفت است و پر حرارت
آغوش؛ براے آرام ڪردن است و
بغل؛ براے آرام شدن
عاشق،
معشوق را با آغوش آرام میڪند
و خودش را با بغل دیوانه
مـرا اگر به جهنم بیفکـنی ای دوست
هنوز نعره برآرم که دوستت دارم❣
سجادسامانی
عزیزم تا الان که نیومدی
از اینجا به بعدشم گرمه، نیا...!🚶♀
صحبتهای عمیق ...
با آدمهای درست ...
قابل قیمت گذاری نیستند .
خدا جون کاشکی این پایین بودی ،سرمو میزاشتم رو شونه هات تو بغلت یه دل سیر تموم اون بغض هایی که تو گلوم مونده رو خالی میکردم پیشت تو چون برام موندی فقط
حوالیِ اردیبهشت
بوی بهشت می آید!
عطرشکوفه ها و خاک باران خورده
هوش ازسرِ رهگذرانِ شهر
پرانده!
فصل بهار؛
شوخی بردار نیست!
همه را عاشق میکند
❥︎ꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦꤦ༅ٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰٰ
°°°
درود بر آنهایی که رفتند، بیآنکه ذرهای دلشان بلرزد.!
گر به صحرا دیگران از بهر عشرت میروند
ما به خلوت با تو ای آرام جان آسودهایم
سعدی.
دیروز رفتم دکتر متخصص، دیدم ویزیتش 200 هزار تومن شده!😏
به دکتر گفتم:
اگر تخفیف میدی بگم کجام درد میکنه وگرنه خودت بگرد پیداش کن!
والا
اینهمه پول میگیرن جای درد هم خودمون باید بگیم 😒
ما بزرگترین معذرت خواهی رو به خودمون بدهکاریم؛
بابت همه ی وابستگیامون..
بابت همه ی آدمهایی که اذیتمون کردن ولی ما نتونستیم رهاشون کنیم..
بابت همه ی حرفهایی که دلمون شکست،ولی صبر کردیم…
بابت همه ی دورویی هایی که به روی طرف نیاوردیم…
من از خودم بابت تحمل خیلی چیزایی که مستحق اش نبودم واقعا معذرت میخوام ..