عواطفِ آدمی آشفته و مَغشوشند؛ ترکیبی از تودهای حسهای گوناگون که قابل توجیه نیستند: واژهها، که همواره زُمخت و عامیانهاند، میتوانند نامی به آنها بدهند اما هرگز نمیتوانند آنها را توصیف کنند
در نمازم خَمِ ابرویِ تو با یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
از من اکنون طمعِ صبر و دل و هوش مدار
کان تحمّل که تو دیدی همه بر باد آمد
ما زمستان دیگری را سپری خواهیم کرد ..
با عصیان بزرگی که درونمان هست و تنها چیزی که گرممان میدارد،
آتش مقدس امیدواریست!
همیشــه کسایــــی کـ از زنـان تعریف و تمجـید میکنن که بیشترین خیانت و پنهان سازی در حق خانوماشون انجام مـیدن ..
اون در جاهایی فهمیدم و دیدم ک بدور از زنانشون برای دخترای دیگ از لطافت و مهرشون سخن میگفتن ..
این بود جذابیت یک بلبل خوش سخـن که احساسات دختران قلقلکـ میداد بدور از همسرانشون که باید تنها مختص ب همسرانشون بود .. (:
{عيناها كأنهما في الحسن
آية تتلى على قوم ضلوا فاهتدو..!}
«چشمانش در زیبایی
همچو آیهای است که
تلاوت میشود بر قومی گمراه
و هدایت میشوند..!»
استوری هرکیو باز میکنی مشخصات فردی خودش نوشته ..
انگاری اومدی بازار برده فروشان مصر باستان ..
هیچکدومم قدشون از دو متر و نیم کمتر نیسا 😮