یه متن دیدم که نوشته بود: «زندهایم تا بقیه عزادار نشن.»
چه وصف حال غریب و صحیحی بود از وضعیت خیلیامون.
ادامه دادن صرفا بخاطر کسایی که دوسشون داریم، نه خودمون.
من بهت فکر نمیکنم
اما خیلی از شبا خوابتو میبینم؛
و روز بعد بادلِ تنگاز همون خواب بیدار میشم!
پشت چراغ قرمز مردم رو نگاه میکنم و پایه ثابت یه گوشه از خیالم تویی!
سر کلاس جزوه مینویسم و از اون جزوه فقط حرفای ناگفتهم به تو بیرون میاد!
موزیک گوش میدم و نقش اول هر موزیکی میرسه به تو!
با آدما میرم بیرون، بهم خوش میگذره، از ته دلم میخندم و یهو میفتم تو قعر جای خالیِ صدای خندهت کنار خندهم!
بارها از آدما میبُرم و پناه میارم به تو؛ به تویی که حتی فکرتم تسکینِ این ذهن آشفتهاس!
من خیلی وقته بهت فکر نمیکنم؛ توام قول بده به من فکر نکنی! باشه؟
...............................................
آهنگش خیلی قشنگه...((:
امشب با هم فیلم می بینیم ،
یک فیلم گریه دار که تو از بغل من تکان نخوری و هی هق هق کنی و هی ببوسمت و قلقلکت بدهم
و باز گریه ات بند نیاید .
امشب برایت شاملو می خوانم که قول داده بودم ،
با هم مست می کنیم
با هم تانگو می رقصیم .
با هم شام می خوریم ،
شامی که من برایت پخته ام با فلفل زیاد که از تندیش اخم کنی و بدخلق شوی و من ببوسمت
که یعنی لطفا مرا بیشتر از اینها دوست داشته باش.
بعد کنار هم دراز میکشیم، برایت شازده کوچولو می خوانم و آنجا که شازده دنبال دوست مار می گردد
با هم بغض می کنیم
بعد من تمام اندوهم نگاه می شود
و زل می زنم به روی ماهت و با حسرت می گویم
نمی شود #خیالـ نباشی؟
لابلای گریه ها می خندی و می گویی نه
و می روی . و می روی،
و عذاب شب باز نازل می شود....
تو هیچ وقت نمیفهمی ..
چرا یه نفر از زندگیت بیرون رفت !
تا زمانیکه بفهمی اون تنهایی به نفعت بوده ...
تو هیچ وقت نمیفهمی !
چرا تو این شرایط هستی
تا زمانیکه قدرتت رو ببینی ...
توان ... رشد ...
که درونت به وجود اومده ...
ازت می خوام که اینو درک کنی و باورش کنی ..
موقعیت الانت ...
مقصد آخرت نیست !
این طوفان در نهایت تموم میشه
این مبارزه که به نظر تا ابد ادامه داره ،
بالاخره یه روزی به پایان میرسه ...