✔ علـ بابا ـــی

نقش مزار من کنید این دو سخن که شهریار با غم عشق زاده شد با غم عشق دا.. بیشتر

✔ علـ بابا ـــی
حامی طلایی
۱,۹۴۰ پست
۴۷۴ دنبال‌کننده
۱۲,۱۷۳ امتیاز
مرد، متاهل
آروم و عادی
فوق ليسانس
دین اسلام
ايران، تهران

تصاویر اخیر

و ۱۰ کاربر دیگر بازنشر کرده‌اند.

آنکه مست آمد و
دستی به دل ما
زد و رفت ...
؛

درِ این خانه ،
ندانم به چه سودا
زد و رفت ...

/
ه.ا.سایه
( هوشنگ ابتهاج )
/


... !/

لینک

همنوای دل من بود به هنگام قفس
ناله ای در غم مرغان هم آوا زد و رفت
مشاهده ۲۷ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
✔ علـ بابا ـــی 🌹🌹سبزاندیش
بازنشر کرده است.
میدونستی که اگه توی گوگل عبارت Tic Tac Toe رو سرچ ‌کنید میتونید با گوگل دوز بازی کنید؟!
خیلی باحاله...
بازنشر کرده است.
✔ علـ بابا ـــی 🌹🌹سبزاندیش
بازنشر کرده است.
سعی داریم برای هر ماه یک کاربر برتر رو معرفی کنیم
کاربر برتر ماه از نظر فعالیت، مشارکت، اخلاق، لایک و... انتخاب میشه
کاربر برتر ماه گذشته جناب علی آقا (تیر ماه)
لینک
✔ علـ بابا ـــی
🌹🌹
بازنشر کرده است.
✔ علـ بابا ـــی
لینک
باآرزوی بهترین ها برای شما
ممنون بابت خطابتون
بازنشر کرده است.
✔ علـ بابا ـــی 🌹🌹سبزاندیش
و ۲ کاربر دیگر بازنشر کرده‌اند.
تا حالا شده
حس کنی به جایی تعلق نداری؟
رفتی یا موندی و تحمل کردی؟

💞🍃
مشاهده ۱۱ دیدگاه ارسالی ...
و ۲۲ کاربر دیگر بازنشر کرده‌اند.
بیایید امروز
عقربه ‌های احساسمان را
روی حال خوب کوک کنیم
حال دلتون خوب خوب

لینک
مشاهده ۱۳۸ دیدگاه ارسالی ...
  • Tamanna

    سلام ،عصرت بخیر و زیبا زهرا بانوی قلب طلایی
    خیلی قشنگ و دلنشین بود خواهر عزیزتر از جااانم
    ممنونم از اینهمه لطف و محبتت عزیز با محبتم

  • یخ فروش جهنم../.

    سلام بانو ممنونم عزیزی ب مولا با معرفت

بازنشر کرده است.
✔ علـ بابا ـــی
لینک
حناب علی بابایی
ممنونم از حضورو همراهیتون
مشاهده ۳ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
لینک
پنجشنبه است
همان روزی که دل میگیرد
روزی که دل,دلتنگ میشود
واسه عزیزانی که دربین ما نیستن
روحشون شاد و یادشون گرامی🙏
با ذکر صلوات و فاتحه
─┅─═ঊঈ 📚 ঊঈ═─┅─
بازنشر کرده است.
هیچوقت باورمان نمی شود که شاید
آنقدر که بقیه به چشم ما مهمند
ما برایشان مهم نباشیم...


بازنشر کرده است.
بی‌تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سال‌ها -هجری و شمسی- همه بی‌خورشیدند

از همان لحظه که از چشمِ یقین افتادند
چشم‌های نگران، آینه‌ی تردیدند

نشد از سایه‌ی خود هم بگُریزند دَمی
هرچه بیهوده به گردِ خودشان چرخیدند

چون به جز سایه ندیدند کسی در پی خود
همه از دیدن تنهایی خود ترسیدند

غرق دریای تو بودند، ولی ماهی‌وار
باز هم نام و نشان تو ز هم پرسیدند

در پی دوست، همه جای جهان را گشتند
کس ندیدند در آیینه، به خود خندیدند

سِیرِ تقویم جلالی به جمال تو خوش است
فصل‌ها را همه با فاصله‌ات سنجیدند

تو بیایی، همه ساعت‌ها و ثانیه‌ها
از همین روز، همین لحظه، همین دَم، عیدند

قیصر امین‌ پور
بازنشر کرده است.
ای درخت آشنا ..!
شاخه های خویش را
ناگهان کجا جا گذاشتی ؟
یا به قول خواهرم فروغ
دستهای خویش را
در کدام باغچه عاشقانه کاشتی ؟
این قرارداد تا ابد میان ما برقرار باد:
چشمهای من به جای دستهای تو
من به دست تو آب می دهم
تو به چشم من آبرو بده ..!!

قیصر امین پور