| | ☆Zohre |
| | ۲,۰۹۳ پست |
| | ۲۸ دنبال‌کننده |
| | ۸,۲۰۳ امتیاز |
| | زن، مجرد |
| | ۱۳۷۱/۱۱/۲۵ |
| | ليسانس |
| | ايران، گيلان |
| | سربازی فراري |
| | سیگار نميکشم |
| | قد ۱۶۳، وزن ۵۸ |
تصاویر اخیر
همه ی ما دوستانی داریم که از دستشون دادیم . تو حادثه ای . تو دنیای واقعی یا مجازیمون. شایدم دوستانی داریم که از دلمون دورشون کردیم و شایدم دوستانی که از دلشون مارو دور انداختن و... هرچی که هست الان دلتنگمونن یا شایدم چیزی که سخت تره اینه که دلتگشونیم... این که دلتنگمون باشن شاید خیلی برای ما قابل درک نباشه اما...این که دلتنگشونیم ،،، خیلی سخت تر و دردناک تره .گاهی وقتی حتی فکر میکنی که کسی که براش هرلحظه حالت خرابه شاید هرچند سال یک بار هم به یادت نیفته
دلتو میسوزونه و ....تازه حال اون آدمی میشی که دلتگته و ازش بی‌خبری....دنیای ما آدم ها پیچیدست شایدم بخاطر همینه که میگه:
من تو را می‌خواهم تو دیگری را ...و...دیگری دیگری را...
واین چنین است که همه تنهاییم!
امیدوارم چیزی که آرزوشو دارین بهش برسین و کسی که براش دل تنگید و اینجا زیاد میبینم ، خودش با پای خودش برگرده تو زندگیتون .به شرط این که لیاقتتون رو داشته باشه...سال جدیدتون به خوشی و خوشحالی سپری بشه
این آهنگ شاید ماجرای همه ناگفته هاست.روحش شاد.
دلتو میسوزونه و ....تازه حال اون آدمی میشی که دلتگته و ازش بی‌خبری....دنیای ما آدم ها پیچیدست شایدم بخاطر همینه که میگه:
من تو را می‌خواهم تو دیگری را ...و...دیگری دیگری را...
واین چنین است که همه تنهاییم!
امیدوارم چیزی که آرزوشو دارین بهش برسین و کسی که براش دل تنگید و اینجا زیاد میبینم ، خودش با پای خودش برگرده تو زندگیتون .به شرط این که لیاقتتون رو داشته باشه...سال جدیدتون به خوشی و خوشحالی سپری بشه
این آهنگ شاید ماجرای همه ناگفته هاست.روحش شاد.
اردیبهشت
حال و هوایش فرق میکند
از عاشقی کردن های زمین و آسمان
و بوی خاک باران خورده گرفته
تا نسترن های عاشق و دلداده
و هم آغوشی برگهای درختان
اردیبهشت بوی زندگی میدهد
زندگیییی
حال و هوایش فرق میکند
از عاشقی کردن های زمین و آسمان
و بوی خاک باران خورده گرفته
تا نسترن های عاشق و دلداده
و هم آغوشی برگهای درختان
اردیبهشت بوی زندگی میدهد
زندگیییی
آیا ادب چیز بدی است؟
به یکی توصیه کردم مؤدب و مسلط به اعصابش باشه حذف کرد!
به یکی توصیه کردم مؤدب و مسلط به اعصابش باشه حذف کرد!
ز باغ پیرهنت ، چون دریچه ها ، وا شد
بهشت گمشده ، پشت دریچه ، پیدا شد
رها از سلطه ی پاییز در بهار اتاق
گلی به نام تو ، در بازوان من ، وا شد
به دیدن تو ، همه ، ذره های من شد چشم
و چشم ها ،همه سرتا پا ، تماشا شد
تمام منظره پوشیده از تو شد ، یعنی
جهان به یمن حضورت دوباره زیبا شد
بهشت گمشده ، پشت دریچه ، پیدا شد
رها از سلطه ی پاییز در بهار اتاق
گلی به نام تو ، در بازوان من ، وا شد
به دیدن تو ، همه ، ذره های من شد چشم
و چشم ها ،همه سرتا پا ، تماشا شد
تمام منظره پوشیده از تو شد ، یعنی
جهان به یمن حضورت دوباره زیبا شد
تمام حادثه یک توده هیمه بود و شرر
و آن چه ماند ز من خاک بود و خاکستر
بدل به دود شد آن هم که بود در ذهنم
از آن تناورِ پرمیوه سبزِ بارآور
وزآن پرندة آبی که آشیانش را
گرفته بود دو دستم –دوساقه ام- در بر
از آن حروف درخشان که بر زمرّدِ من
شعاع سوزنی صبح می نگاشت به زر
بدل به دود شد آری هر آنچه بود به جا
از آن درخت که من بودم -آن منِ دیگر
و آن چه خاطرۀ آخرین من بوده‌ست
همه کشاکش ارّه همه نهیب تبر
□
نه هیچ می نگرم دیگر و نه می شنوم
نه بر گلم نظری هست و نز پرنده خبر
مرا به گردش تقویم و راز فصل چه کار؟
که نز خزان خطرم هست و نز بهار ثمر
□
درخت‌های جوان تر! مرا به یاد آرید
در آن بهار که گل می کنید رنگین‌تر
نسیم‌های جوان سر حرامتان! جز دوست،
به جای خالی من دیگری نشیند اگر
□
به باد می‌روم و می‌روم ز یاد شما
وزان شود چو به خاکسترم نسیم سحر
و آن چه ماند ز من خاک بود و خاکستر
بدل به دود شد آن هم که بود در ذهنم
از آن تناورِ پرمیوه سبزِ بارآور
وزآن پرندة آبی که آشیانش را
گرفته بود دو دستم –دوساقه ام- در بر
از آن حروف درخشان که بر زمرّدِ من
شعاع سوزنی صبح می نگاشت به زر
بدل به دود شد آری هر آنچه بود به جا
از آن درخت که من بودم -آن منِ دیگر
و آن چه خاطرۀ آخرین من بوده‌ست
همه کشاکش ارّه همه نهیب تبر
□
نه هیچ می نگرم دیگر و نه می شنوم
نه بر گلم نظری هست و نز پرنده خبر
مرا به گردش تقویم و راز فصل چه کار؟
که نز خزان خطرم هست و نز بهار ثمر
□
درخت‌های جوان تر! مرا به یاد آرید
در آن بهار که گل می کنید رنگین‌تر
نسیم‌های جوان سر حرامتان! جز دوست،
به جای خالی من دیگری نشیند اگر
□
به باد می‌روم و می‌روم ز یاد شما
وزان شود چو به خاکسترم نسیم سحر
ازخانه بیرون می‌زنم، اما کجا امشب؟
شاید تو می‌خواهی مرا در کوچه‌ها امشب
پشت ستون سایه‌ها، روی درخت شب
می‌جویم اما نیستی در هیچ جا امشب
می‌دانم آری نیستی، اما نمی‌دانم
بیهوده می‌گردم بدنبالت چرا امشب؟
هرشب تو را بی‌جستجو می‌یافتم اما
نگذاشت بی‌خوابی بدست آرم تو را امشب
ها ... سایه‌ای دیدم، شبیهت نیست، اما حیف
ای کاش می‌دیدم به چشمانم خطا امشب
هرشب صدای پای تو می‌آمد از هرچیز
حتی ز برگی هم نمی‌آید صدا امشب
شاید تو می‌خواهی مرا در کوچه‌ها امشب
پشت ستون سایه‌ها، روی درخت شب
می‌جویم اما نیستی در هیچ جا امشب
می‌دانم آری نیستی، اما نمی‌دانم
بیهوده می‌گردم بدنبالت چرا امشب؟
هرشب تو را بی‌جستجو می‌یافتم اما
نگذاشت بی‌خوابی بدست آرم تو را امشب
ها ... سایه‌ای دیدم، شبیهت نیست، اما حیف
ای کاش می‌دیدم به چشمانم خطا امشب
هرشب صدای پای تو می‌آمد از هرچیز
حتی ز برگی هم نمی‌آید صدا امشب
با احترام به همه معلمان عزیز اول روز جهانی کارگر که در تقویم ایران معمولا روز ۱۱ اردیبهشت رو شامل میشه و امسال بدلیل کبیسه بودن سال همزمان شده با روز معلم ، تبریک عرض نموده و برای قشر زحمت کش و مظلوم و کم درآمد و همیشه در صحنه ی کارگران آرزوی موفقیت دارم . هیچ کسی ازما هیچ وقت نمیتونه درآمدی حلال تر از قشر کارگری داشته باشه(نظر شخصی)
دوم روز معلم رو به همه معلمان زحمت کش و باسواد و همیشه درحال یادگیری و کسب اطلاعات هستند تبریک عرض میکنم . امیدوارم همه قشر معلمان سوادشون در آن چه که آموزش می‌بینند و مطالعه میکنند باشد و نه دربرنامه های آموزشی انلاین که بعضی هاشون اون رو در نرم افزارهایی که براشون تهیه شده در اختیار دانش آموزان و والدین قرار می‌دهند و ازآموزش دادن سلب مسئولیت کرده و رنجش خاطر خانواده ها را فراهم میکنند. عرض کردم بعضی از معلم ها .
دوم روز معلم رو به همه معلمان زحمت کش و باسواد و همیشه درحال یادگیری و کسب اطلاعات هستند تبریک عرض میکنم . امیدوارم همه قشر معلمان سوادشون در آن چه که آموزش می‌بینند و مطالعه میکنند باشد و نه دربرنامه های آموزشی انلاین که بعضی هاشون اون رو در نرم افزارهایی که براشون تهیه شده در اختیار دانش آموزان و والدین قرار می‌دهند و ازآموزش دادن سلب مسئولیت کرده و رنجش خاطر خانواده ها را فراهم میکنند. عرض کردم بعضی از معلم ها .
اجنبی های عوضی از لولو هلو میسازن و الکی مردم رو خوشحال میکنن . دلقک ها 
خب کمی شادی تزریق کنیم تو سایت
مدیران جان ، یکی بیاد رسیدگی کنه انقدر عکس دست و پای بریده و قطع عضو اینا دیدیم دیگه حالمون داره خراب میشه لطفا محدود کنید این عکس هارو. همه کاربرها رو نمیشه که ایگنور و میوت زد
مشاهده ۱۳ دیدگاه ارسالی ...
-
سید دانیال
متاسفانه برخی تولید محتوا رو با "سمپات " فلان سایت جناحی که سابقه فیلتر شدن توسط شورای عالی امنیت ملی دارو شدن! ب خی متاسفانه همون پست دست پا بریده رو طرف ۱۰ روز گداسته حداقل ۴ بار بصورت تکرار بارگزاری کردن حالا شاید بیشتر هم گداطته باشند من ندیدم!
من دراینجا نزد برخی اوج کم دانشی و مقاومت درباره یادگیری دیدم! لاور کنید اون سایتی که شما ازش لینک میده و واو ننداز خبرش درج میکنید من نوعی قبل از شما همون سایت و چندتا ی دیکه رو مطالعه کردم ! لازم باشه کنکاش بیشتر از منایع دیگر آپ در کنارش دارم !! برخی دوستان حتی اطلاع ندارن خط مرزی و رود مرزی یعنی چی کلی براشون واو ننداز توصیح میدیم آخرش میگن "تایتانیک دختره بود یا کشتی ه"😉مخلص کلام برخی دوستان بشدت بی تجربه و کپ مطالعه هستن و شاید فردا دیگه برای دانستن شون دید باشه! -
اول دبیرستان منو سه نفر دیگه ریاضی زیر ۱۰ گرفته بودیم، ما رو فرستادن پیش مدیر که تنبیه کنه، مدیر اومد گفت: چیکار کردید؟ گفتم: والا آقای فیضی گفته اینا رو بیارم پیش شما تنبیه کنید.
مدیرم یه شلنگ آورد افتاد به جونشون، تا اونا میومدن بگن خودشم هست مدیر محکمتر میزد اینام گریه میکردن
مدیرم یه شلنگ آورد افتاد به جونشون، تا اونا میومدن بگن خودشم هست مدیر محکمتر میزد اینام گریه میکردن
یونگ درباره با ترس و انتخاب ما در مقابله باهاش خیلی قشنگ میگه:
“اگر ترس از افتادن باشد، تنها راه نجات در پریدنی داوطلبانه است.
ترس تو هر کجا که باشد وظیفه ات نیز همانجاست.
دقیقا در همانجایی که بیشترین ترس یا درد را احساس می کنید.
بزرگ ترین فرصت برای رشد پنهان است.
اگر ترس از افتادن باشد،
تنها راه نجات در پریدنی داوطلبانه است..
ببینید شخص از چه چیزی بیشتر از همه میترسد.
تا بدانی که بعدا از کجا رشد خواهد کرد.
بگذار سقوط کنی؛
اگر قرار است سقوط کنی..
آنکه خواهی شد تو را خواهد! گرفت”
✍
“اگر ترس از افتادن باشد، تنها راه نجات در پریدنی داوطلبانه است.
ترس تو هر کجا که باشد وظیفه ات نیز همانجاست.
دقیقا در همانجایی که بیشترین ترس یا درد را احساس می کنید.
بزرگ ترین فرصت برای رشد پنهان است.
اگر ترس از افتادن باشد،
تنها راه نجات در پریدنی داوطلبانه است..
ببینید شخص از چه چیزی بیشتر از همه میترسد.
تا بدانی که بعدا از کجا رشد خواهد کرد.
بگذار سقوط کنی؛
اگر قرار است سقوط کنی..
آنکه خواهی شد تو را خواهد! گرفت”
✍
گریه را به مستی بهانه کردم
شکوه‌ها ز دستِ زمانه کردم
آستین چو از چشم برگرفتم
سیل خون به دامان روانه کردم
همچو چشم ِ مستت جهان خراب است
از چه روی روی ِ تو در حجاب است؟
رخ مپوش! کاین دور ِ انتخاب است
من تو را به خوبی نشانه کردم
دلا خموشی چرا؟ چو خُم نجوشی چرا؟
برون شد از پرده راز تو پرده‌پوشی چرا؟
شکوه‌ها ز دستِ زمانه کردم
آستین چو از چشم برگرفتم
سیل خون به دامان روانه کردم
همچو چشم ِ مستت جهان خراب است
از چه روی روی ِ تو در حجاب است؟
رخ مپوش! کاین دور ِ انتخاب است
من تو را به خوبی نشانه کردم
دلا خموشی چرا؟ چو خُم نجوشی چرا؟
برون شد از پرده راز تو پرده‌پوشی چرا؟
آزمایش کنین ببینین مغز شما با چه سرعتی کار میکنه و متوجه ناهنجاری‌هایی که می بیند میشه؟
عجب که راه نفس بسته اید بر من و باز
در انتظار نفس های دیگرید از من
خزان به قیمت جان جار می زنید اما
بهار را به پشیزی نمی خرید از من
شما هر آینه ، آیینه اید و من همه آه
عجیب نیست کز اینسان مکدرید از من
در انتظار نفس های دیگرید از من
خزان به قیمت جان جار می زنید اما
بهار را به پشیزی نمی خرید از من
شما هر آینه ، آیینه اید و من همه آه
عجیب نیست کز اینسان مکدرید از من
مدال و افتخارات
☆Zohre
محمدعلی
درود بر شما
زهره خانوم میدونید چرا بیشتر ما آدم ها تنها هستیم؟