اصلا خاصیت زمان اینه که به تو نشون بده قبلا چه آدمی بودی و الان با اثر زخمها روی روح و قلبت چه آدمی شدی، نه اینکه بهت بگه چیا رو میتونه درست کنه.
زمان هیچ چیزی رو درست نمیکنه!
در واقع فقط بهت نشون میده دو ماه پیش چطور عمل کردی و الان اگر تو همون موقعیت باشی چطور عمل میکنی، زمان در واقع تو رو تراش میده تا بهتر بشی، زیباتر بشی، درست تصمیم بگیری، باارزش باشی
و گاهی
حتی از عزیزترین چیزایی که میخوای
بگذری.
«مردم میگن شخصیت هر آدمی تغییرناپذیره
ولی اغلب، این نقابه که بدون تغییر باقی میمونه و نه شخصیت
و در زیر این نقاب غیرقابل تغییر، موجودی هست که دیوانهوار در حال تکامله و به شکل غیرقابل کنترلی ماهیتش تغییر میکنه.»
متاسفانه آدمهایی که مهربونن، تو بحثها کوتاه میان و تو رابطه همیشه نقشه حمایتکننده دارن، گاهی اوقات یکهو دچار انقلاب درونی میشن و تبدیل به هیولاهای سرد و بیاحساسی میشن که کوچکترین گذشت و شفقتی ندارن .
کلمات انرژی عجیبی دارن!
مثلا "یار و یاور" و "پارتنر" رو ببینین، رابطهای که اسمش یار و یاوَره انگار یه ساختمونیه که فوندانسیون محکم داره و اون یکی چادر زدنه در یک گردش چند روزه!
توی اولی مدام منتظر کارت عروسی هستیم و توی بعدی اگه بشنویم تموم کردن یا یکی رفته سراغ یکی دیگه خیلی تعجب نمیکنیم!
کاش میشد بگویم که خواب دیده ام،
تمام آنچه را که نباید به چشم میدیدم.
کاش تمام این پریشانی و ویرانی
تصورات خام و دروغین کودکیَم بود
که بعدها میفهمیدم هیچ یک واقعیت نداشته اند.
کاش از پیش میدانستم
کجای فیلم زندگیَم
باید چشمهایم را ببندم و گوش هایم را بگیرم.
کاش میشد بدانم دست کدام آدم ها را باید رها کنم و دست کدام ها را بچسبم.
کاش آینده ای از من وجود داشت
که مجبورم کند
بگذرم؛
از هر کس
و هرچیزی که
لیاقت بیشتر از آن را دارم.