هیچکسو نمیتونی پیدا کنی که به رویاهاش رسیده باشه و تو مسیر این رویاها بارها زمین نخورده باشه، اشک نریخته باشه، ناامید نشده باشه، کم نیاورده باشه ...
فرق اونایی که به رویاهاشون میرسن و اونایی که نمیرسن تو یه چیزه "دووم آوردن"
باید جا نزنی، باید ادامه بدی اگر با تمام جون و دلت یه چیزیو میخوای.
وقتی میگم رویا، از عشق حرف نمیزنم، چون تو عشق تو تنها نیستی، یه نفر دیگه‌ام هست که باید دوستت داشته باشه و بفهمتت و بخوادت که بشه.
دارم از رویاهایی که میگم که تو قلبته، که شاید از بچگی بوده، که اگه چهل سالت بشه و کل زندگیت بشه کار کردن و دوییدن واسه ساختن زندگی بچه‌هات، یه روز میشینی و به حسرت اون رویاها فکر می‌کنی، به اون چیزی که همیشه از زندگیت می‌خواستی، که وقتی در حال احتضاری و کل زندگیت از جلو چشمت رد میشه، حسرت اون رویا، اون آرزو، اون خواسته، اون کارِ نکرده رو دلته، اونو میگم. همون که اگه کل زندگیتو صرفش کنی میارزه. همون که اگه قیدشو بزنی دیگه خودت نیستی. که هیچی جز همون نمیتونه حالتو خوب کنه.
گاهی یه رویا، یه خیال، یه آرزو جوری تمام وجودتو تسخیر میکنه که اگر زندگیش نکنی، انگار مُردی...