حال وُ هوای ماهِ
رمضان جور عجیبی دلنشین است .
آدم یاد کودکیاش می افتد .
یادِ سادگی آن روزها
یک سفرهی بی ریا،
یک جمع صمیمی،
و یک عالمه اشتیاق و بیتابی
دلم برای آدم های ناب آن روزگار تنگ شده ،
برای تمام حال خوبی که داشتیم،
برای هرچیز کوچکی که دنیایمان را قشنگ تر می کرد .
بچه که بودم دلم میخواست همه فکر کنند طاقت
روزه گرفتن دارم، موقع افطار، من سیر بودم و جعبه های خرما، زولبیا و بامیه، نصفه بود، هیچ کس به رویم نمی آورد، همه میگفتند قبول باشد ...
و شک ندارم خدا هم با لبخندی پدرانه،
حاضری روزه هایم را میزد