میترا

چون، نمیتونم، اسم،اون کسی رو که دوسش دارم رو اینجا بگم،(همسایه رو به .. بیشتر

میترا
۳,۰۵۱ پست
۲,۴۶۶ دنبال‌کننده
۴۰,۲۶۲ امتیاز
زن
۱۳۷۰/۱۰/۰۶
آروم و عادی
زير ديپلم
ايران، تهران

تصاویر اخیر

موردی برای نمایش وجود ندارد.
بازنشر کرده است.
من، اصلأ به بالای صفحه نگاه نمی کنم که ببینم چه تعداد لایک یا کامنت و یا پیام خصوصی دارم، فقط زیر پست هامو که نگاه بکنم متوجه میشم، حتی خطاب هایی که زده شده رو تا الآن ندیدم، اینم خودش یک نوع تنبلی محسوب میشه.
فرق، میترا، با،همه، عاشق های دنیا شاید اینه، که نوشته هاش قشنگ ترین نوشته های رو زمینه.
سلام، روز، دوشنبه، تون، بخیر، و خوشی، عزیزای، دل میترا.
مشاهده ۱۵ دیدگاه ارسالی ...
من، از، آبگوشت، بدم، میاد، من، از، بوی، کله پاچه، بدم میاد، من، دقیقاً ۲ دقیقه ای هست که از، خودم برای این که مدیر اون گروه هستم و تو یک گروه دیگه که مدیر نیستم پست ارسال می کنم بدم میاد.
امشب،تو،را،به اندازه، جانم دوستت دارم.
خانم، آقای، غلامی، سبزی، خوردن ، رو خیلی خرد کرده، گردو، و پنیر،و کشمش، و نون لواش برای هر نفر مثل ساندویچ درست کرده، و اومدیم پارک، مامان میگه خانوم آقای غلامی انگار سر جهازی توئه هرجا میری کنار تو هست.
من، از، کسانی، که واقعاً، تواناییش رو دارند،که شیک باشند، ولی نیستند بدم میاد، از اونایی که موقع غذا خوردن با دهن پر حرف من زنند بدم میاد، از کسانی که لوس بی مزه هستند بدم میاد، من اون مردی که دیروز به اون دختره که از کنار من رد شد و بهش به جای عزیزم گفت عجیجم بدم میاد.
مشاهده ۸ دیدگاه ارسالی ...
سلام، روز، یکشنبه همگی بخیر و سلامتی باشه انشاالله.
مشاهده ۴ دیدگاه ارسالی ...
آقای،غلامی، اینقدر، از، شیرینی سرای میترای، شیراز تعریف میکنه که گاهی دلم میخواد برم از صاحب اونجا بپرسم اگه پسر مجرد داره که باهاش برم سر خونه زندگیم،میخام بگم که ببینید علاقه به شیرینی تا کجا که آدمو با خودش نمیبره.
من،که، نمیتوانم، ولی،اگر، دلت خواست آخرین عکست را از طرف من ببوس.اینو یک ناشناس در زیر یکی از پست های وبلاگم نوشت.
یک،هفته، پیش، یک، مقدار، زیاد، نعناع، خریده بودم، ریختم توی یک سینی و گذاشتم تو بالکن، که خیر سرم وقتی خشک شدن، استفاده بکنم، امروز دیدم نصف بیشترشو باد برده، خیلی ناراحت شدم، حالا می‌خوام از این تریبون استفاده بکنم بگم ای باد دوست خوبم اگر دلت خواست یکمشو بریز تو این گروه دستت درد نکنه باد، مرسی عزیزم.
مشاهده ۷ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
بعد، از، اینکه، خرید، کردم، واقعا، خسته بودم، از در مجتمع که اومدم تو خیلی برام عجیب بود که دیدم هیچکس رفت و آمد نمیکنه، برای همین روی یک برگه نوشتم یک کیف و مقداری پول گم شده، اونو چسبوندم به شیشه، یک ساعت بعد داداشم اومد گفت دم در شلوغه میگن یک کیف پر از پول گم شده شنیدی.تو؟ و با گفتن عه کجا.؟ رفتم آشپزخونه که زیر برنجو کم بکنم.
سلام،روز،شنبه،تون،بخیر و خوشی، من میرم،یکم خرید بکنم، برگشتنی نون هم بخرم و بیام
مشاهده ۱۰ دیدگاه ارسالی ...
اگر،پست،های،میترا،را، که خوب نگاه بکنی خلاصه‌اش می‌شود، هنر زنی که هم سرکار میرود،هم خانه دار با سلیقه ای هست،و هم عاشق، و نوشته هایی دارد،زیبا و بسیار کوتاه، و احتمالا تکرار نشدنی،که از خواندش لذت می بری، که در تداوم مشکلات بزرگ و کوچکی که در طول زندگی که با آن دست و پنجه نرم می کند.
مامان، دلمه،برگ،مو، درست کرد، با، دوغ. خلاصه ببخشید کمی دیر گفتم.
مشاهده ۴ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
فراموشم، نکن، تا، می توانی.