من، اصلأ به بالای صفحه نگاه نمی کنم که ببینم چه تعداد لایک یا کامنت و یا پیام خصوصی دارم، فقط زیر پست هامو که نگاه بکنم متوجه میشم، حتی خطاب هایی که زده شده رو تا الآن ندیدم، اینم خودش یک نوع تنبلی محسوب میشه.
خانم، همسایه،طبقه، پایین، کاچی زعفرانی با نبات درست کرده، و چه عطری تو راهرو پیچیده، منم دعوت کرده، الآن احساس میکنم من و عطر کاچی با هم داریم میریم خونشون.
خانم،هایده،تو، این، آهنگی دارم گوش میدم گفتند، وقتی میای صدای پات از همه جاده ها میادحالا همین،پیاز، تند، اشک آور، که دارم رنده می کنم،باعث شد به این فکر بکنم که دقیقاً از کدوم جاده قراره بیای هان.؟
خلاصه،بعد، از، ۱. ساعت، و نیم بیرون رفتن همون مقدار لوازم شوینده که لازم داشتم رو خریدم و دارم به خونه برمیگردم. امیدوارم کسی خونه رو بهم نریخته باشه،کاش امشب، مامان شامو درست بکنه،تا اگر من کمی وقت داشتم باز برای تو بیشتر بنویسم، میترا.
کمی، خربزه،آوردم،تو بالکن، مامان به گلها آب میده،و داره توضیح میده که این گل رو کی کاشته،و اون یکی رو کی خریده،منم دارم به رفت و آمد اونایی که اومدند پارک نگاه می کنم.
سید فاطمیون
تو هنوز این تنبلی رو داری
آرش ( گروه لاله های سرخ )
لینک