هر که تشویش سر زلف پریشان تو دید
تا ابد از دل او فکر پریشان ننشست
تا در آن حلقهٔ زلف تو گرفتار شدم
سوختم تا که من از عشق خبردار شدم
روزها شد که دلم رفت و دران زلف بماند
یارب آن یوسف گمگشته بزندان چون است؟
از همان روزی که دستِ حضرت قابیل
گشت آلوده به خون حضرتِ هابیل
از همان روزی که فرزندان آدم
زهر تلخ دشمنی در خونشان جوشید
آدمیت مُرد
گر چه آدم زنده بود
فریدون مشیری
رسم آدمهای
دنیـــــــــــا شبیه
رســــــــــــم دریاست
وقتی احساس میکنند
غرقشون شدي
پــــس میزننتـ
هر صبح
دل خوشم
به نسیمی
از نفسهای تو
و دستانت
که آرام آرام
در لا به لای موهایم
به حرکت در میآید…
رفیق یه واژهـ خیلیـ بزرگهـ که هرکسیـ لیاقتــشو ندارهـ
هرکــسیـ معرفــتشو ندارهـ
هرکسیـ وجودشــو ندارهـ
رفیق کسیهـ که تو هر شرایــطیـ بآت پایــهـ باشهـ
هواتــو داشتهـ باشهـ