Reza
۱۲۷ پست
۱۴۹ دنبال‌کننده
۶۴,۷۱۲ امتیاز
مرد، متاهل
۱۳۶۶/۰۱/۱۸
ليسانس
حسابدار
ايران، مازندران، ساری
سربازی رفته ام

تصاویر اخیر

بازنشر کرده است.
یادش بخیر روز اولی ک اومده بودم اینجا..
۴ سال پیش..
تازه از نایسفان اومده بودم اینجا...
چه روزهایی ک باهم میخندیدیم و شاد بودیم و چه روزایی ک تو غمها و حتی آسمونی شدن عزیزانمون، شریک غم‌های هم بودیم ...
خیلی از این عزیزانی ک گفتم دیگه نیستن.. 😔
ولی بدونید همتون برام خیلی قابل احترامین... الهی همیشه و هرکجا ک هستین همیشه دلتون شاد باشه و تنتون سلامت، بهترین رفیقام 🙏🙏💙
ᴰᵃʳʸᵃ
❤ سکوت تنهایی ❤
پريچهر
@bagban553
@yalda-25
@malakehana
@Keeeee
@Mani135
@N-N
@sweetlife
@amir_mohammadd
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
Reza
‌نگه داشتن
یاد ڪسی تو قلب
خیلی آسونه
مشکل ...
تو قلب ڪسی موندنه
پس همیشه قدر قلبی ڪه
تورو توش نگه داشته بدون
مشاهده ۷ دیدگاه ارسالی ...
  • Reza

    سلام آقا رضا تولدتون مبارک با آرزوی بهترینها برای شما

    سلام صفورا خانم عزیز
    مرسی از اینکه بیادتم بودین رفیق خوب و قدیمی
    خیلی خوشحالم کردین

  • بانوي شرقي

    عمرتون با عزت 🌹🌹

و ۶ کاربر دیگر بازنشر کرده‌اند.
سلام به همه
اینطور که دوستان گفتن، امروز توایالاتـ متحده،روز پدره
منم بهانه ای دونستم برای تبریک و تشکر از آقایونی که اینجان.چه دوستان قدیمی،چه دوستان جدید که جز محبت وبزرگواری چیزی ندیدم.
خوشحالم ازینکه بااین فضا آشناشدم ودوستای جدید پیدا کردم
از همه بابت محبتشون تشکــر میکنم
بازنشر کرده است.
هر وعده که دادند به ما باد هوا بود
هر نکته که گفتند غلط بود و ریا بود
چوپانی این گله به گرگان بسپردند
این شیوه و این قاعده ها رسم کجا بود ؟
رندان به چپاول سر این سفره نشستند
اینها همه از غفلت و بیحالی ما بود!
خوردند و شکستند و دریدند و تکاندند
هر چیز در این خانه بی برگ و نوا بود .
گفتند چنینیم و چنانیم دریغا ...
اینها همه لالایی خواباندن ما بود !
ایکاش در دیزی ما باز نمی ماند
یا کاش که در گربه کمی شرم و حیا بود!!!!!!
مشاهده ۲۴ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
سکوتم از رضایت نیست، دلم اهل شکایت نیست
هزار شاکی خودش داره، خودش گیر گرفتاره ..
همون بهتر که ساکت باشه این دل
جدا از این ضوابط باشه این دل ...
از این بدتر نشه رسوایی ما، که تنهاتر نشه تنهایی ما
که کار ما گذشته از شکایت، هنوزم بایبندیم در رفاقت
میریزه تو خودش دل غصه هاشو
آخه هیچ کس نمیخواد قصه ها شو ...
کسی جرمی نکرده گر بما این روزها عشقی نمیورزه..
بهایی داشت این دل پیشترها که در این روزا نمیارزه..
سکوتم از رضایت نیست، دلم اهل شکایت نیست
هزار شاکی خودش داره، خودش گیره گرفتاره
مشاهده ۱۴ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
حرف تنهایی قدیمی اما تلخ و سینه سوزه
اولین و آخرین حرف حرف هر روز و هنوزه ...
تنهایی شاید یه راهه راهیه تا بی نهایت ...
قصه ی همیشه تکرار، هجرت و هجرت و هجرت..
اما تو این راه که همراه جز هجوم خار و خس نیست،
کسی شاید باشه شاید، کسی که دستاش قفس نیست..
اون ور جنگل تن سبز پشت دشت سر به دامن،
اون ور روزای تاریک پشت این شبای روشن ...
برای باور بودن جایی باید باشه شاید ...
برای لمس تن عشق، کسی باید باشه باید ...
که سر خستگیاتو به روی سینه بگیره ...
برای دلواپسی هات واسه سادگیت بمیره ...
مشاهده ۱۲ دیدگاه ارسالی ...
میون این همه کوچه که به هم پیوسته
کوچه ی قدیمی ما ، کوچه ی بن بسته ...
دیوار کاه گلی یه باغ خشک که پر از شعرهای یادگاریه
مونده بین ما و اون رود بزرگ که همیشه مثل بودن جاریه ...
صدای رود بزرگ ، همیشه تو گوش ماست ...
این صدا ، لالایی خواب خوب بچه هاست ...
کوچه اما هرچی هست، کوچه ی خاطره هاست...
اگه تشنه ست اگه خشک، مال ماست، کوچه ی ماست
توی این کوچه به دنیا اومدیم ...
توی این کوچه داریم پا میگیریم ...
یه روز هم مثل پدربزرگ باید تو همین کوچه ی بن بست بمیریم...
مشاهده ۱۹ دیدگاه ارسالی ...
  • Reza

    مرسی از حضورت داداش 🙏❤️😊
    چه خاطره جالبی خیلی به شعر داریوش میخوره
    دقیقا وصف ی معتاده
    الهی همیشه تو کارت موفق باشی داداش. خیلی خوشحالم کردی

  • jamal-m

    بر اساس همین شعر داریوش ساخته شده
    شعره هم کامل بود ، ، ولی من خیلی قسمتاشو یادم رفته

خوابم یا بیدارم .. تو با منی با من..
همراه و همسایه، نزدیك تر از پیرهن...
باور كنم یا نه هرم نفسهاتو ...
ایثار تن سوز نجیب دستاتو ...
خوابم یا بیدارم .. لمس تنت خواب نیست
این روشنی از توست، بگو از آفتاب نیست ...
بگو كه بیدارم، بگو كه رویا نیست
بگو كه بعد از این جدایی با ما نیست ...
من بی تو اندوه سرد زمستونم...
پرنده ای زخمی اسیر بارونم ...
ای مثل من عاشق .. همتای من محجوب،
بمون بمون با من، ای بهترین ای خوب ...
یادمه بچه بودیم تو گذشته های دور
اون زمون كه قلبمون پر بود از شادي و شور ...
روزي که تورو ديدم موهاتو بافته بودي
با گل سپيد ياس يه روبند ساخته بودي ...
بعد از اون روز قشنگ از خدا راضي شدم
از دم صبح تا غروب با تو هم بازي شدم ...
چه روزاي خوبي بود، ولي افسوس زود گذشت
تا يه چشم به هم زديم روز و هفته ها گذشت...
چه روزاي خوبي بود ولي افسوس زود گذشت
تا يه چشم به هم زديم روز و هفته ها گذشت..
يادمه روي درخت دوتا دل كنده بوديم...
سال بعد از اون كوچه ما ديگه رفته بوديم ...
شايد اون دلا ديگه خشکيده رو ساقه ها
شايد هم بزرگ شده زير بال شاخه ها ...
چه روزاي خوبي بود، ولي افسوس زود گذشت
تا يه چشم به هم زديم روز و هفته ها گذشت...
مشاهده ۱۸ دیدگاه ارسالی ...
  • Reza

    خدانکنه.. عزیزی ابجی گلم
    قربونت برم
    یادتم نمیره ک ولی بابت رفتنم دلیل داشتم.. خودت میدونی. اگه جای من بودی همینکارو میکردی.
    خاطرت عزیزه برام ابجی مهربونم

  • ᎷᏗᏒᎩᏗᎷ

    خدانکنه خب
    باوشه اصن خوب کردی رفتی
    میسی

بازنشر کرده است.
در شبی غمگین‌تر از من قصه رفتن سرودی ...
تا که چشمم را گشودم، از کنارم رفته بودی ..
تا که چشمم را گشودم از کنارم رفته بودی ...
ای دریغا دل سپردن به عشق تو بیهوده بود ...
وعده‌ها و خنده‌های تو به نیرنگ آلوده بود ...
ای ز خاطر برده عشق آتشینم ...
رفتی اما من فراموشت نکردم ...
چلچراغ روشن بیگانه بودی ...
سوختم و بیهوده خاموشت نکردم ...
رفتی اما قلب من راضی نشد ...
بر تو و بر عشق خود نفرین کنم ...
بی تو شاید بعد از این افسانه‌ها
ترک عشق و این غم دیرین کنم ...
باور کن ، صدامو باور کن، صدایی که تلخ و خسته ست
باور کن،قلبمو باور کن،قلبی که کوهه اما شکست ست
باور کن ، دستامو باور کن، که ساقهء نوازشه ...
باور کن ، چشم منو باور کن، که یک قصیده خواهشه
وسوسهء عاشق شدن، التهاب لحظه هامه ...
حسرت فریاد کردنه اسم کسی با صدامه ...
اسم تو هر اسمی که هست،مثل غزل چه عاشقانس
پر وسوسه مثل سفر، مثل غربت صادقانه ست ...
باور کن همیشه باور کن که من به عشق صادقم..
باور کن حرف منو باور کن که من همیشه عاشقم ...
مشاهده ۵ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
من دلم می خواهد:
خانه ای داشته باشم پر دوست
کنج هر دیوارش، دوستهایم بنشینند آرام...
گل بگو گل بشنو ..
هرکسی می خواهد
وارد خانه پر عشق و صفایم گردد
یک سبد بوی گل سرخ به من هدیه کند
شرط وارد گشتن شست و شوی دلهاست ...
شرط آن داشتن یک دل بی رنگ و ریاست ...
بر درش برگ گلی می کوبم
روی آن با قلم سبز بهار، می نویسم ای یار
خانه ی ما اینجاست ...
تا که سهراب نپرسد دگر
خانه دوست کجاست؟
مشاهده ۳ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
elham98

برایتان شوق آرزو میکنم و آرامش،
رویاهایی آرزو میکنم تمام نشدنی
و آرزوهایی پرشور ...
آرزو میکنم که دوست داشته باشین
آنچه را که باید دوست بدارید و فراموش کنید
آنچه را که باید فراموش کنید
و آرزومندم بدانید چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی
امیدوارم زندگی با شما مهربان باشد
و امیدوارم به هر چه آرزو داشتید برسید
برایتان خوشی آرزو می کنم و خوشبختی
.
خیلی ممنونم بخاطر خطابای قشنگتون و اینکه روز تولدم بیادم بودین
اون پستا خیلی برام با ارزش بود. اینکه حس کنم وقتی نیستم دوستانی دارم که بیادم هستن.. بهترینارو براتون آرزو میکنم
مشاهده ۹ دیدگاه ارسالی ...
  • Reza

    ممنونم اقارضا به خاطر خطاب..

    ممنونم به خاطر دعا وارزوی زیبات..

    موفق باشید..


    خواهش میکنم الهام خانم عزیز
    بازم ازت ممنونم. شاد و سلامت باشی همیشه

بازنشر کرده است.
Reza

************************
آرزو دارم...
عشق باشد و....
یک دنیا سلامتی و....
امضای خدا پای تمام ارزوهات

▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂▂
اقا رضا دوست قدیمی
تولدت مبارک..

مشاهده ۱۳ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.

همچو پاییزم به رنگ زرد عادت کرده ام 
با غم و اشک و دل پردرد عادت کرده ام ...
در میان دوستان هرچند زیباست زندگی
من به همراهی هر نامرد عادت کرده ام ...
آرزوی چه چه بلبل به سر دارم ولی 
با هیاهوی سگ ولگرد عادت کرده ام ...
هرم تن جان میدهد مارا دمت گرم ای رفیق
با نفسهای سیاه و سرد عادت کرده ام... 
زخمها برجان خریدم، طعنه ها بشنیده ام 
با بلایی که او سرم آورد عادت کرده ام... 
گرچه اهلا از شمالم و به عشق روی دریا میروم
با شترهای بیابانگرد عادت کرده ام ... 
در میان مردمان هرچند خوشرویی خوش است
من به رخساری عبوس و سرد عادت کرده ام ...
رضا ** 1398/02/14
مشاهده ۳۰ دیدگاه ارسالی ...

سلام بچه ها. شبتون بخیر

امروز تست کرونا دادم. متاسفانه مثبت شد. بدی خوبی دیدین حلالم کنین. واسم دعا کنید 
مشاهده ۱۱ دیدگاه ارسالی ...