داستان منو تو

درد دل، خاطره های منوتو بیشتر

داستان منو تو
گوناگون
۲۳ پست
۱۶ مشترک
۸ پسند
عمومی

رتبه گروه

مبنای تعداد کاربر رتبه ۱۷۸
مبنای تعداد هوادار رتبه ۱۸۴
مبنای تعداد ارسال رتبه ۱۳۳

گروه امروز فاقد فعالیت بوده است.

کاربر فعال ماه مشخص نمی‌باشد.

منو، این، جوری،نگاه، نکنید که میرم این گروه اون گروه پست ارسال می کنما، تعریف از خود نباشه اینجانب یکی از مدیران محترم رد بالای گروه کافه تنهایی هستم.
گریه،مون،هیچ،خندمون، هیچ،باخته و برنده مون هیچ، حالا همه اینا هیچ،از عصر هم شربت آلبالو مونم تموم شده.
گاهی،که از، پشت، پنجره، به بیرون نگاه میکنم احساس میکنم، همکارام و تمام بیماران،دارند به من نگاه می کنند، و من به پنجره همسایه رو به رویی.
سلام،روز،دوشنبه،همگی بخیر انشاالله،تا شما کمی فعالیت بکنید منم برم به کارام برسم.
مشاهده ۵ دیدگاه ارسالی ...
دیوانه،است،میترا،اگر،بلدباشد،بنویسد،و،نخواهدبنویسد.
سلام،روز،یکشنبه،همگی،بخیر.
سلام،وقت،تون،بخیر،من این موقع اومدم.
بازنشر کرده است.
عزیزم،متاسفانه، امشب،هيچ، متن مناسبی برای بیان این حجم از دوست داشنت و دلتنگی ام، برای تو ندارم،و همین که نمیتوانم از تو چیزی،بنویسم هرچند کوتاه غمیگینم میکند،و این غم تا لحظه مرگ در دلم خواهد ماند.
سلام،من،اینجا،تو،خونمون هستم،روز جمعه همگی بخیر.
بازنشر کرده است.
هیثم، بن طارق، آل سعید، پادشاه عمان یک پسر داره به اسم ذی یزن بن هیثم آل سعید۳۲ ساله که اگر مجرد باشه،به گمانم گزینه مناسبی باشه که بیاد خواستگاری من.
همیشه،برگرد،به،همان یکنفر که منم.
سلام،لحظات،زندگی تون،و پنج شنبه تون بخیرو خوشی.
مشاهده ۶ دیدگاه ارسالی ...
نمیدانم،چند،قدم،دیگر،باید بردارم،تا،بتوانم تو،را ببینم.
کاش،من،خانم،خانه،قلب تو بودم.
بیشتر،عمرم،صرف،ناامید شدن از آمدن و دوباره دیدنت، می‌شود.