محمد حسین
۱۵۰ پست
۱۹ دنبال‌کننده
۳,۶۰۲ امتیاز
مرد، متاهل
فوق ليسانس
دین اسلام
گرایش سیاسی ندارم

تصاویر اخیر

بدون شک کتاب مقدس ، برای کسانی نور به ارمغان می آورد که به آن ایمان دارند و گرنه مُشتی کاغذ خواهد بود با کلماتی نامفهوم و شاید هم زحمت ساز که فرمودند:مثل الذین حملوا التورات ثم لم یحملوها...

کیمیاگر
پ.ن: للتی حملت مصحف قلبی ثم لم تحملها...

غزل خداحافظی
میخواستم‌مقصدم باشی خودت راهو به روم بستی
من از بس سادگی کردم‌هنوزم مدعی هستی...


لینک
کاش میفهمیدی که قلبم خونه آرزوهات بود
یه نفس تنها نبودی همیشه دلم باهات بود
آسمونو ماهِ نقره اش با یه عالمه ستاره
شاهدن که این بریدن دیگه برگشتی نداره
رفتی بی اونکه بدونی دل من مال خودت بود
حال بغضای شبونم به خدا حال خودت بود
سهم چشمای تو بودن توی دنیا هر چی داشتم
واسه خاطر نازت جونمو گرو گذاشتم ‏
یه دروغ ساده اما قصه ما رو به هم زد
سرنوشتمونو آخر با جدا شدن رقم زد
اما یادت باشه حرفات مثه گوله های برفن
خیلیا قربونیای بی گناه دو تا حرفن‏


لینک
روزهای بهاری امسال
چقدر شکل فصل پاییز است
شاید از زخم های من باشد
این که امسال هم غم انگیز است
مثل هر بار بعد رفتنِ تو
با خودم گفتم این چه تقدیری است
حرفهایت ولی به من آموخت
رفتنت از سرِ شکم سیری است
دل مردم برات بازیچه است
پیِ سرگرمی خودت هستی
با همه سرخوشی و سرگرمی
مثل یک تاکسیِ دربستی
از بدِ روزگار این دفعه
گیر چنگال گرگ افتادی
فکر کردی فقط، خودت اینجور
توی مکر و فریب استادی؟
این که پا روی آن گذاشته ای
سبزه زاریست زیر آن ، مرداب
این که بازیچه کردی اش این بار
نیمی از آتش است و نیمی آب
نه به آبی توان که غرقش کرد
نه به آتش توانی اش سوزی
یا تو را می کشد به آتش و یا
غرق دریات میکند روزی...


محمد حسین ( کیمیاگر)
۸ اردیبهشت
فکر کردی دروغ می گویم...
وقتی همت رسیدن به قله ها را نداری ،
باید در پستی های زمین زندگی کنی
هنگامی که همت رسیدن به سرچشمه های
گوارا را نداری ، باید از مرداب ها آب بنوشی
و هنگامی که برای به دست آوردن انسانهای
ارزشمند کوتاهی میکنی ، باید به زندگی
با انسانهای کوتاه همت و بی ارزش بسنده کنی....
اینچنین است مجازات روزگار ... بی صدا ... بی غوغا
و بسیار درد آور ...

کیمیاگر
هولناك ‌!
مانند عکس کسی ك می‌خندد اما سال‌ها پیش مُرده است ‌..
تو را بارها در آسمان روئیاهایم دیده ام
مثل آن شب که ماه بودی
یا همان ستاره چشمک زن شمالی
که شبهای زمستانی خودنمایی می کرد
تو همیشه مقدس بوده ای
بوسیدنت
در آغوش گرفتنت
بوئیدنت
لبخندت
و سکوت پر از فکر تو
همه و همه برایم مقدس است
تک تک حرکاتت ایات نورانیِ
کتاب مقدسِ آرزوهاست...

م.ح.کیمیاگر
اینقدر ساده ام که گمان می کنم تو هم
مانند من به آنچه نشد فکر میکنی
حتی خیال می کنم این من ، خودِ تویی
اینجا نشسته ای و به من فکر میکنی....
چه خوب شد که ادامه ی این راه ، قبل از رسیدن به ته پرتگاه ، به پرواز ختم شد .
پرِپرواز ، معجزه ای بود که تنها از تو ساخته بود.
من هرگز فکر نمیکردم این بار هم در این عمق از سقوط ، مراقب من بوده باشی... هرگز


بیراهه رفتن در میانه ی راه عشق ، گناهی است نابخشودنی
هر اشتباهی قابل بخشیدن نیست.....


لینک
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشه ی بامی که پریدیم ، پریدیم
بهره ی هر کدام شما از زمین،
به اندازه طول و عرض قامت شماست.
امام علی(ع)
عشق آن اگـر باشد که می‌گویند

دل‌های صاف و ساده می‌خواهد

عشق آن اگـر باشد که من دیـدم

انســان فـــوق العاده می‌خواهد
وقتی میره و پشت سرش رو نگاه نمیکنه یعنی یه جای دیگه با یکی دیگه خوشبخت تره
ما هم براش آرزوی موفقیت می کنیم

پ.ن:
نترسم که با دیگری خو کنی
تو با من چه کردی که با او کنی ؟