اون شب گریه نکرد اما؛
فردا وقتی لباسش به دستگیرهی در گیر کرد، گریه کرد
وقتی به اتوبوس نرسید، گریه کرد
وقتی یه سکانس شاد از فیلم رو دید، گریه کرد.
دست کشیدم رو چشماش و زمزمه کردم:
"رنگ چشمات بارون رو به یادم میاره"
خندید و خودشم دست کشید رو چشماش و گفتش:
بارون مگه رنگ داره جانم؟
دست زدم زیر چونه و
حواسمو غرق کردم تو قرنیهِ چشماش:
نه نداره... اما حس داره! چشمات حس بارون رو داره.
نگاشون که میکنم هم آروم میگیرم هم دلم آشوب میشه!
آروم میگیرم از بودنشون و آشوب میشم از این همه آرامشی که اگه نباشی دیگه هیچوقت نمیاد تو زندگیم!
چشمات مثل بارون یه حال بدِخوبو میریزه تو وجودم!
وﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺣﺎﻟﺶ ﺑﺪ است
به او نگویید تحمل کن، این هم ﻣﯽ ﮔﺬﺭد،
نگویید همه چیز درست خواهد شد،
از بلاهای بدتری که به سر خودتان و اطرافیانتان آمده برایش خاطره تعریف نکنید و نخواهید ثابت کنید که انسانهایی بدبختتر از او هم وجود دارند .
ﻧﺨﻮﺍﻫﯿﺪ ﺑﺎ ﺟﻮﮎﻫﺎﯼ ﻣﺴﺨﺮه او را بخندانید ،
کسی که حالش بد است ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍهد ﺑﺨﻨﺪد
ﻏﺼﻪ ﺩﺍﺭد ، ﻣﯽفهمید ؟ ﻏﺼﻪ
ﺑﺮﺍیش ﺍﺯ ﻓﻠﺴﻔﻪﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺣﺮﻑ ﻧﺰنید
ﺍﺯ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻣﺜﺒﺖ ﻭ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﺎﺵ ﻭ ﺑﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯼ ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﻧﯿﺪ .
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﻧﺎﺭﺍحت است ﺍﺻﻼ ﺍﯾﻦ ﺷﻤﺎ نیستید ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺣﺮﻑ ﺑﺰنید .ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﻧﯿﺪ
ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺳﺘﺶ ﺭا ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ
ﺑﻐﻠﺶ ﮐﻨﯿﺪ
ﺗﻮی ﭼﺸﻢﻫﺎﺵ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﯿﺪ
ﺑﺮﺍیش ﭼﺎﯾﯽ ﺑﺮﯾﺰﯾﺪ
بگذارید ﺟﻠﻮﺵ
ﺑﻌﺪ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﻧﯿﺪ
اجازه بدهید ﺍﻭ ﺣﺮﻑ ﺑﺰند ﻭ ﺷﻤﺎ ﮔﻮﺵ ﮐﻨﯿﺪ .
ﻫﯽ ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻨﯿﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﻈﺮﯾﻪ ﺻﺎﺩﺭ ﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﮐﻨﯿﺪ .
ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻨﯿﺪ ﺍگر ﺣﺮﻑ ﻧﺰﻧﯿﺪ ﺍﺗﻔﺎﻕ خیلی ﺑﺪﯼ خواهد افتاد.
ﺷﻤﺎ ﺟﺎﯼ ﺍﻭ ﻧﯿﺴﺘﯿﺪ.
ﺷﻤﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻭ ﺭا اﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ آمده ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﮑﺮﺩه اید
ﺩﺳﺘﺶ ﺭا ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ
ﺑﻐﻠﺶ ﮐﻨﯿﺪ
ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻨﯿﺪ
مدام اصرار نکنید که با من حرف بزن،
به من بگو...
بغلش کنید...
ﺍگر ﺩﻟﺶ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺧﻮﺩﺵ ﺣﺮﻑ ﻣﯽﺯند...
گاهی دلت میگیرد امّا نه از کسی
نه از چیزی، تنها از خودت...
برای وقف کردن بیش از حَدت برای
کسانی که لایقِ "همه"ات نبودند.
که در جوابِ بدیهایشان تنها لبخند زدی
که مبادا اخمِ کوچکی از تو، دلشان را بلرزاند.
که خوبیهایشان را آنقدر بزرگ کردی
که به باور خوبی مطلق برسند
که هی ندیده گرفتی و گذشتی...
و حالا وقتی با چشمی پر از سوال
به آینه نگاه میکنی تنها به یک جواب میرسی
"چیز زیادی از خودم باقی نمانده است."
لطفا آدم امنی باشید !
برای عشق،
برای رفاقت،
برای زندگی آدما،
به آدما احساس امنیت بدين؛
مراقب تصوری که ازتون دارن باشید؛ مراقب اعتبارتون تو قلب و ذهن آدما باشید.
بذر بدبینی رو تو دل آدما نكارید،
خوب باشید؛
خوب بودن و موندن سخته،
قلب آدما مهم ترین داراییه که دارن پس مراقب قلب آدما باشید.
کاری نکنید که آرامش روح کسی تو این دنیا توسط شما سلب بشه.
شما میون این همه تاریکی نور زندگی آدما باشید !
شاید نباشم
تو اما هر روز صبح
پنجره ی قلبت را باز کن
و "دوستت دارم" ها را
و "صبحت بخیر" ها را
و "مراقب خودت باش" ها را
نفس بکش
سپرده ام به آسمان
سپرده ام به صبح...
پسر از اون طرف پرده به کشیش گفت:
پدر منو بخاطر گناهم ببخش...من با یه دختر بودم😞
کشیش میگه: تویی «جویی» کوچولو؟
- بله پدر من هستم😞
+ دختری که باهاش بودی کی بود؟
- نمیتونم بهت بگم پدر، نمیخوام آبروشو ببرم.
+ باشه جویی... ولی مطمئنم دیر یا زود اسمشو پیدا میکنم...
پس با من راحت باش پسرم،«تینا مینیتی» بود؟
- نمیتونم بگم.😞
+ «ترزا مازارلی» بود درسته؟
- ازم نخواه اسمشو بگم پدر.
+ «نینا کاپلی» بود؟
- متاسفم پدر، نمیتونم اسمشو بگم.
+ «کتی پیریانو» بود درسته ؟
- از من اسمی گفته نخواهد شد پدر.
+ احتمالا «رزا دی آنجلو» بوده.
- نمیگم ببخشید..
کشیش آه سردی میکشه و میگه:
تو خیلی راز داری و من اینو تحسین میکنم.
اما گناهکاری و باید جبرانش کنی، برای چهار ماه حق اومدن به این مکان مقدس رو نخواهی داشت.
حالا برو و خوب رفتار کن.
جویی برمیگرده رو نیمکت پیش دوستش «فرانکو» میشینه.
فرانکو زیر گوشش میگه چی دستگیرت شد؟
جویی میگه: چهار ماه پیچوندن محراب و پنج تا سرنخ خوب😅🤭
اونجوری زندگی کن
که دلت میخواد
به نگاه کنجکاو بقیه توجه نکن...
«آدمی تنها
با کسی که
صدای سکوتاش را هم شنیده است
میتواند سالهای سال
دوام بیاورد»
- جمال ثریا؛ فارسیِ سیامک تقیزاده.
Faryad
20
Shima