من امروز با همه ی وجودم دوستت دارم
بگذار همه این حس را پای شور و حال جوانی بگذارند ، من نه تأییدشان میکنم نه تکذیت .
اینکه فردا یا پس فردا هم دوستت خواهم داشت یا نه را ، نمیدانم
چون
اینکه فردا یا پس فردا زنده خواهم بود که دوستت داشته باشم یا نه رانیز ، نمیدانم
تنها چیزی که میدانم این است که من امروز در این لحظه که قلم از انگشتان خیس از عرقم سر میخورد با تمام سلول های زنده ، مرده ، در حال ترمیم بدنم دوستت دارم ...