Khosro
حامی طلایی
۶۲ پست
۴۵ دنبال‌کننده
۴,۳۱۳ امتیاز
مرد

تصاویر اخیر

بازنشر کرده است.
اگر روزی نشانی مرا خواستی
از آسمان بپرس
کدام مسافر است
که تمام جاده ها را سیاه پوش کرده؟
مشاهده ۴ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
شده باران بزند بر بدن پنجره‌ات
ناگهان بغض بیفتد به تن حنجره‌ات
دیدگاه غیرفعال شده است.
پاره کرد
تیزی نازک خیال
زنجیر اسارت هذیان واگویه ها را
بی مخاطب
بی سایه
برابر آینه ام
نیوشایی نیست
کجا جا مانده ام
باز پسم بده
کجاست
تمامی من
سرا پا آتشم
سیلاب اشک های سوزان
گاه و بی گاه
می شوید بنای استقامتم
می برد
ته مانده های روح
می دود دود از حجم تو خالی افکار
می سوزاند
می چزاند تک به تک
تمامی ذرات وجودم
بازیچه دست باد
پراکنده می شوم
در کهکشان
کم .... کم
نمیخواد ریشاتو درست کنی،
ریشتو درست کن..
بر سر شانه می رود تابوت آرزوهای کال
همه چيز در آخرين آدمی خلاصه می شود كه در تنگنای شب به ياد می آوريد،
قلب شما آنجاست....
و
قلب من پيش توست
من بی نهایت به اقیانوس شباهت دارم ، هنوز به طور کامل کشف نشدم .گاهی آروم و گاهی طوفانی ، گاهی پر از سکوتم و گاهی پر از حرف ...
زندگی همیشه که این جور پیچ و تاب نخواهد داشت
بد نیست گاهی هم دستی به موهایت بکشی
بایستی کنار پنجره و با درخت و باغچه صحبت کنی
پنهان نمی کنم که پیش از این سطرهای ، دوستت دارم را می خواسته ام بنویسم
حالا کمی صبر کن
الان که بهار آمده فکری برای آسمان تو و سطرهای پنهانی خودم خواهم کرد.
من تمام استعداد های خود را می شناسم و سعی میکنم با بهره بردن از آنها زندگی شرافتمندانه ای داشته باشم
در اینصورت چیزهایی که بدست میارم ارزش واقعی خواهد داشت.
این غیر ممکنی که بقیه به شما میگن رو خیلی جدی نگیرید. خیلی وقتا بین ما و چیزی که دوست داریم بهش برسیم فقط یه گوش بسته و یه دل قرص و محکم فاصله است...
بازنشر کرده است.
با شجاعت حتا در مورد وجود خدا نیز سوال کن ، اگر خدایی وجود داشته باشد عقل را بیش از ترس کورکورانه می پسندد.
نه آسمان در چارچوب پنجره می گنجد و نه دریا در چار چوب سنگ حوض و نه جنگل در چارچوب دیوار باغ، شرابی دیرینه خم را می شکند و سر می رود از لب جهان چنان بی کرانه ای که هر ستایشی محدودت می کند.
خصوصیات بارز آدم های دروغگو رفتار دوگانه ست
با دست پس زدن و با پا پیش کشیدنه و از اونجایی که اهل عمل کردن نیستن، بسیار قول میدن چون میدونن قرار نیست به هیچکدوم از حرفاشون پایبند باشن فقط براشون مهم اینه که یک روز بیشتر نقاب روی چهرشون
بمونه تا کثافت وجودشون نمایان نشه...
زندگی
قافیه شعر من است
شعر من
وصف دلارایی توست
در ازل شاید این
سرنوشت من بود
می سرایم
به امیدی که تو خوانی
ور نه
آخرین مصرع من
قافیه اش مردن بود...