roya.ariya

حضورآرامت در کنارم نیست ولی رویای مهربانیهایت مهمان همیشگی قلبم است. بیشتر

roya.ariya
۳۵ پست
۱۸۹ دنبال‌کننده
۲,۰۶۲ امتیاز
زن
۱۳۶۷/۰۱/۱۵
ليسانس

تصاویر اخیر

بازنشر کرده است.
مینویسم از غروبم، از سقوط هفت هزار سال
از افول یک تمدن، مرگ شعر، شکستن بال
مینویسم از جوانی، از رگ سبز گذشته
از تبار کوه دماوند، از کتاب نانوشته
رنگ این سالای آخر، رنگ نثر بوف کوره
مثل خودکشی صادق، از غم مرگ غروره
زیر پاهای تو هستم تو منو زنده نگهدار
از تو شعر قرن پنجم، رستم قصه رو بردار
تو منو زنده نگهدار، من هویت تو هستم
خاک سرخ وطنم که از سکوت تو شکستم
رنگ این سالای آخر، رنگ نثر بوف کوره
مثل خودکشی صادق، از غم مرگ غروره
مشاهده ۳۵ دیدگاه ارسالی ...
ای میهن!
ای پیر،بالندهٔ افتاده، آزاد زمینگیر
خون می‌چکد اینجا هنوز از زخم دیرین تبرها

ای میهن!
در اینجا سینه‌ٔ من چون تو زخمی است
در اینجا
دمادم
دارکوبی بر درخت پیر می‌‌کوبد
دمادم…

هوشنگ ابتهاج
از همان روزي كه دست حضرت قابيل
گشت آلوده به خون حضرت هابيل
از همان روزي كه فرزندان «آدم»
زهر تلخ دشمني در خونشان جوشيد
آدميت مرد!
گرچه «آدم» زنده بود
از همان روزي كه يوسف را برادرها به چاه انداختند
از همان روزي كه با شلاق و خون، ديوار چين را ساختند
آدميت مرده بود...
صحبت از پژمردن يك برگ نيست
واي! جنگل را بيابان مي‌كنند
دست خون‌آلود را در پيش چشم خلق پنهان مي‌كنند!
هيچ حيواني به حيواني نمي‌دارد روا
آنچه اين نامردمان با جان انسان مي‌كنند!..
صحبت از پژمردن يك برگ نيست
فرض كن: مرگ قناري در قفس هم مرگ نيست
فرض كن: يك شاخه گل هم در جهان هرگز نرست
فرض كن: جنگل بيابان بود از روز نخست!
در كويري سوت و كور
در ميان مردمي با اين مصيبت‌ها صبور
صحبت از مرگِ محبت، مرگِ عشق
گفت‌وگو از مرگِ انسانيت است....
فریدون مشیری
نگاه کن که غم درون دیده ام
چگونه قطره قطره آب می شود
چگونه سایهٔ سیاه سرکشم
اسیر دست آفتاب می شود
نگاه کن
تمام هستیم خراب می شود
شراره ای مرا به کام می کشد
مرا به اوج می برد
مرا به دام می کشد
نگاه کن
تمام آسمان من
پر از شهاب می شود
تو آمدی ز دورها و دورها
ز سرزمین عطر ها و نورها
نشانده ای مرا کنون به زورقی
ز عاجها ، ز ابرها ، بلورها
مرا ببر امید دلنواز من
ببر به شهر شعر ها و شورها......
مشاهده ۸ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.

متولد 15 فروردین رفیق بهاریم، مهربانوی آریایی
برای تو زندگی شادمانه و عاشقانه ای
رو آرزو میکنم...
سلامت و شاد باشی همیشه ایام...
تولدت مباااارک دوست جانم... 💖🎂💖

roya.ariya
  • roya.ariya

    هزاران درود ایسودای گرامی
    بینهایت سپاسگزارم از تبریک زیبایت عزیزم
    ازخدا ارامش و سلامتی برای قلب مهربانت ارزومیکنم
    ممنونم مهربانم

  • آےSムԋ£ℓسـودا

    هزاران درود ایسودای گرامی
    بینهایت سپاسگزارم از تبریک زیبایت عزیزم
    ازخدا ارامش و سلامتی برای قلب مهربانت ارزومیکنم
    ممنونم مهربانم


بازنشر کرده است.
roya.ariya
رویای عزیز و گرانقدر ! دوست فهیم و مهربان و ارزشمند و قدیمی و ناب ...
از عمق وجودم سالروز تبلورت را شادباش عرض کرده و دعا می کنم سال های سال این روز زیبا و فرخنده را در کنار عزیزان زندگی پربارت جشن بگیری و به خواسته های نهان در دل مهربانت برسی تا همواره شاد باشی !
بازنشر کرده است.
هرچه بود و هرچه هست و هرچه خواهد بود،
من نخواهم برد، این از یاد:
-کآتشی بودیم و بر ما آب پاشیدن..

مهدی_اخوان_ثالث
مشاهده ۴ دیدگاه ارسالی ...
در این آغاز بیداری نگه بر آن مه تابان
دراین گرمای سوزان وتب شبهای بی پایان
کنار مردمی خسته ولی آماده و خیزان
همه باهم کنار هم فقط یک نقطه پایان
عبور از جهل و نادانی و بسوی قله ایران
در این راهی بسی سخت چو طولانی وبی پایان
برندازم و عظمم جزم و عهدم محکم و پیمان
همی بستم و این ظلم و ستم باید رسد پایان....
تو چه گفتی سهراب؟

قایقی خواهم ساخت ...
با کدوم عمر دراز؟
نوح اگر کشتی ساخت، عمر خود را گذراند
با تبر روز و شبش، بر درختان افتاد
سالیان طول کشید، عاقبت اما ساخت
پس بگو ای سهراب ... شعر نو خواهم ساخت
.
بیخیال قایق ....
.
یا که میگفتی ....
تا شقایق هست زندگی باید کرد؟
این سخن یعنی چه؟
با شقایق باشی.... زندگی خواهی کرد
ورنه این شعرو سخن
یک خیال پوچ است
پس اگر میگفتی ...
تا شقایق هست، حسرتی باید خورد
جمله زیباتر میشد
تو ببخشم سهراب ...
که اگر در شعرت، نکته ای آوردم، انتقادی کردم
بخدا دلگیرم‍‍، از تمام دنیا، از خیال و رویا
بخدا دلگیرم‍‍، بخدا من سیرم، در جوانی پیرم
زندگی رویا نیست
زندگی پردرد است
زندگی نامرد است، زندگی نامرد است......
جمعهء ساکت
جمعهء متروک
جمعهء چون کوچه هاي کهنه، غم انگيز
جمعهء انديشه هاي تنبل بيمار
جمعهء خميازه هاي موذي کشدار
جمعهء بي انتظار
جمعهء تسليم
خانهء خالي
خانهء دلگير
خانهء در بسته بر هجوم جواني
خانهء تاريکي و تصور خورشيد
خانهء تنهائي و تفال و ترديد
خانهء پرده، کتاب، گنجه، تصاوير
آه، چه آرام و پر غرور گذر داشت
زندگي من چو جويبار غريبي
در دل اين جمعه هاي ساکت متروک
در دل اين خانه هاي خالي دلگير
آه. چه آرام و پر غرور گذر داشت...
اگه حال میپرسی حالمه گذشتم مثل سایه دنبالمه
نشستم هوات از سرم بپره نشستم که این سالها بگذره
برو به کسایی که میشناختم بگو من قمار تورو باختم
به هر سمتی رفتی موافق شدم
میخواستم بجنگم که عاشق شدم
رفتی و دادی بر بادم اسممو بردم از یادم....
بازنشر کرده است.
گفته بودی که چرا محو تماشای منی؟
آن چنان مات که یک‌دم مژه برهم نزنی!
مژه برهم نزنم تاکه زدستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه برهم زدنی!

می‌خواهم و می‌خواستمت تا نفسم بود
می‌سوختم از حسرت و عشقِ تو بَسَم بود

عشق تو بَسَم بود که این شعله بیدار
روشنگرِ شبهای بلندِ قفسم بود
مژه برهم نزنم تاکه ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه برهم زدنی!

بالله که بجز یادِ تو، گر هیچ کسم هست
حاشا که به جز عشق توگر هیچ کسم بود
و ۱ کاربر دیگر بازنشر کرده‌اند.
و مضحک تر از دلتنگی ، خنده هایی ست که برای فرار از غم ها بر لب هایم می نشست ...
مشاهده ۱۲ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
رفتم که نباشم
آمدم که بمانم
زمان همه‌چیز را فرسوده می‌کند
و روی تنهایی با سکوت سایه می‌اندازد

اگر کلمه نبود،
باران نمی‌آمد،
رنگین‌کمان معنایی نداشت
و ما بی‌هیچ اسمی دفن می‌شدیم
بازنشر کرده است.
گرچه چشمان تو جز در پی زیبایی نیست
دل بکن! آینه این قدر تماشایی نیست

حاصل خیره در آیینه شدن ها آیا
دو برابر شدن غصه تنهایی نیست؟!

فاضل نظری
بازنشر کرده است.
درود و هزاران درود مانی خان عزیز
سال نو رو بهتون تبریک میگم ...از درگاه خداوند متعال خواستارم که ارمغان روز‌هایی سال جدید آرامشی باشد از جنس خدا؛ آرامشی که هیچگاه تمام نشود برایتان
امیدوارم سال پیش رویتون پر از شادی و سلامتی برای خودتون و خونواده گرامیتان باشد مهربان ....
ببخشید دیر شده این مدت دسترسی به نت نداشتم .....
MANI