غرور غروب

یه دورهمی ساده بیشتر

غرور غروب
خانواده
۲,۲۱۲ پست
۴۶ مشترک
۲۴ پسند
عمومی

رتبه گروه

مبنای تعداد کاربر رتبه ۶۸
مبنای تعداد هوادار رتبه ۵۸
مبنای تعداد ارسال رتبه ۳۶

گروه امروز فاقد فعالیت بوده است.

کاربر فعال ماه مشخص نمی‌باشد.

بازنشر کرده است.
شریعه فرات، پیش روست و چند هزار سوار دشمن پشت سر.

سوار تشنه‌لب، لحظه به لحظه به آب نزدیک‌تر می‌شود، با مشک خالی بر دوش و شمشیری در دست و لبخند شیرینی بر لب.

لبخند، لب‌های ترک خورده‌اش را به خون می‌نشاند.

اسب در زیر پایش، به عقابی می‌ماند که مماس با زمین پرواز می‌کند.

آنقدر رعنا و رشید و بلند بالاست که اگر پا از رکاب، بیرون کشد، سرانگشتانش، خراش بر چهره زمین می‌اندازد.

«وقتی که تو بر اسب سوار می‌شوی، ماه باید پیاده شود از استر آسمان»

بخشی از کتاب سقای ادب و آب
اثر مهدی شجاعی
مواظب ادمای اطرافتون باشین

خرشون که از پل بگذره زود رنگ عوض میکنن
یاد بگیریم

کلمه خانومم رو به هر کسی از راه رسید نگیم

کلمه خانومم قداست داره . غیرت داره . ناموس داره
بازنشر کرده است.


امروز مرا در دل جز یار نمی‌گُنجد
وز یار چنان پُر شد، کاغیار نمی‌گنجد

در چشم پُر آب من جز دوست نمی‌آید
در جان خراب من جز یار نمی‌گنجد

رو بر در او سرمست، از عشق رُخَش، زیرا
در بزم وصال او، هشیار نمی‌گنجد
/
( عراقی )
/



... !/

لینک

چون پرده براندازد عالم بسر اندازد
جایی که یقین آید پندار نمی‌گنجد
حیف کلمه رفیق

مواظب باشین به هر کسی نگین...
عشق یعنی دلت که گرفت

سرتو بزاری رو شونش بزنی زیر گریه

و شانه تو جان میدهد برای هق هق های عاشقانه...❤❤
دوستت دارم....❤❤❤
xəzan
چه بگویم عشق جانم

که هر شعری به تو ختم میشود

عشق زندگی من تا ابد دوستت خواهم داشت❤❤❤
بازنشر کرده است.
ﺳﻜﻮﺕ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﻋﻼﻣﺖ ﺭﺿﺎﻳﺖ ﻧﻴﺴﺖ....

ﮔﺎﻫﻲ ﻭﻗﺘﺎ ﻧﺖ ﻣﻴﭙﺮﻩ
بازنشر کرده است.
تو برای من

تمام آن چیزی هستی که میخواهم...
و من هر شب خیال میکنم

ساکن رویاهای خواب تو هستم

و من هنوز وفادارم که نکند در خواب مرا ببینی...
بازنشر کرده است.
( آدمی همواره جوش چیزی را می زند که ندارد )
ادّعای چیزی را می کند که در حسرت آن است
حسرت چیزی را می خورد که نتواند ادعایش را کند
در جهان واقعیت نسبی به دنبال حقیقت مطلق می گردد
با ضریب شانس شگفت انگیز یک در میلیاردها خلق می شود
( انعقاد نطفه ) و همواره خود را بد شانس و بدبخت می داند
دیگری را از چیزی منع می کند که توان انجامش را ندارد
اتهامی را به دیگران روا می دارد که موقعیت انجامش را ندارد
با یقین از چیزهایی سخن می گوید که خود به آنها شک دارد
و با تردید سخن می گوید راجع به آنچه یقین خود می پندارد
شگفتا طالب شنیدن چیزهایی است که دوست دارد بشنود و
همواره گریزان است از چیزهایی که باید بشنود
همواره به دنبال اسطوره می گردد و تمایلی به اسطوره شدن ندارد
ابراز تنفر از صفتی می کند که به کرات از او سر می زند
و خود را مبرّی از صفتی می داند که به آن آلوده است
هر جا و به هر قیمتی به نام همدلی دنبال باز شدن دو لب کسی
است تا رگبار نظرات خود را حواله نماید چرا که هیچ گاه کسی
حاضر نشده به این سخنان بیهوده گوش فرا دهد وگرنه
در خود نیاز به گفتن نمی دید

اقتباس از شراره خاموش عشق

تالیف : بابک حادث
بازنشر کرده است.
خوب پارک نکن دیگه😕
‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎
بازنشر کرده است.

گـُل حسرت مزن بــر ســـــر
كـه رنگــت زرد ميـگــردد.
،
خـجــالــت ميـكـشــد مـردی
كـه بــا نــامـرد ميـگــردد...
/



... !/

لینک
بازنشر کرده است.
‏دختره انقد از تو اتاقش استوری گذاشته که یه بار کرم مرطوب کننده ش گم شده بود، همه ریپلی کرده بودن:

"زیر تختت افتاده خانومی"😂😂