ندارم از تو نشونی
چقد نامهربونی
نگین قلب مجروحم، چشم شهلای نازنینم
امروز صبح بهم الهام شد که بزودی کلبه ی اَحزان قلبم را با برکت وجود مهربانت معطر می کنی
هر لحظه بهانه ی تو را می گیرم
هر ثانیه با نبودنت درگیرم
حتی تو اگر به خاطرم تب نکنی
من یک طرفه برای تو می میرم
نیستی و در نبودت غم مرا در هم شکست
زندگی با پشت خم کم کم مرا در هم شکست
با امید فتح قلبت آمدم نزدیک تر
این دژ بسیار مستحکم مرا در هم شکست
ابروانت فاتحانه در نبردِ چشم , چشم
وقت بالا بردن پرچم مرا در هم شکست
قلب بی وجدان و نبض بیقرارم , عاقبت
هر چه کوشیدم نشد آدم مرا در هم شکست
زندگی آشفته بازاری شد و بی اختیار
دست در دست غمت با هم مرا در هم شکست
نیستی تا جای خالی خودت را پر کنی
سایه ی سنگین تو هر دم مرا در هم شکست
خواستم مانند ارگی سخت باشم رفتی و ...
زلزله آمد و مثل بم مرا در هم شکست
معجزه می خواستم اما حواست نیست که
پشت هم این زخم بی مرهم مرا در هم شکست
زندگی بی عشق تنها قاب خالی بود که
هرچه را از چشم تو دیدم مرا در هم شکست
دوستان سلام
زندگی ! "نامرد "بر وفق مرادم نیستی
دوستت دارم ولی هرگز به یادم نیستی
روز و شب هرچند برکام رقیبان ِمنی
رونق ِبازار بیش از حد کسادم نیستی
می کُشی آخر مرا یک روز می دانم تو هم !
قابل هم صحبتی یا اعتمادم نیستی
در کنار من در این چله نشینی هیچ گاه !
گرچه دل را جز به تو هرگز ندادم , نیستی
مثل برصیصای زاهد بودم و با یک نگاه
تو بجز فصل شروع ارتدادم نیستی
برندار آخر کلاهم را اگر چه لحظه ای
فکر این بازیچه ی بر سر گشادم نیستی
از سر خود وامکن امشب مرا گرچه دمی
فکر عمر رفته بر باد زیادم نیستی
اعتقاد راسخم را میبری زیر سوال
دوستت دارم ولیکن تو به یادم نیستی
یک نامه نوشتم به تو با این مضمون
من عاشقم و گواه من این دل خون
تو ساده و بی تفاوت اما گفتی
از این که به من علاقه داری ممنون
برای تو
این عشق بی تو چون غزلی نیمه کاره است
رو کن به من که وقت شروعی دوباره است
حرفی بزن به لهجه ی باران که مدتی ست
این بغض کهنه منتظر یک اشاره است
چون ابر این کدورت بیهوده رفتنی ست
چیزی که ماندنی ست شبی پر ستاره است
در کار خیر شبهه نیاور، دو دل نباش
مثل کسی که منتظر استخاره است
از هر دری کنایه به تو می زنم ، مدام
اینروزها به روی لبم استعاره است
چون پیله ای که پر زده پروانه اش ببین
رفتی و سهمم از تو دلی پاره پاره است
از هم بپاشانم به آسانی! مهم نیست
اینها برای هیچ طوفانی مهم نیست!
آغوش من مخروبه ای رو به سقوط است
دیگر برایم عمق ویرانی مهم نیست
با دردِ خنجر، دردِ خار از خاطرم رفت
بعد ازتو غم های فراوانی مهم نیست
یک مُرده درد ِ زخم را حس می کند؟ نه!
دیگر مرا هرچه برنجانی مهم نیست
دارو ندارم سوخت در این آتش اما
هرچه برایم دل بسوزانی، مهم نیست
هرکس که با ایمان به راهی رفته باشد،
دیگر برایش هیچ تاوانی مهم نیست
دوستان ترک
لطفا کسی معنی این کلمه ترکی را می دونه؟
«نَمَنَه»
با نوشتن هر شعر
یک قدم به تو
نزدیک تر می شوم
خودت بگو:
کجا رفته ای
که با این همه شعر
هنوز به تو
نرسیده ام...
کودک کوچه ی احساس دگر می میرد
زندگی ختم ورا می گیرد
دوست من ....
امشب یلداست جات خیلی خالیه
تنها خطای زندگی ام
عشق بود و بس
رو کن به من
قشنگ ترین اشتباه من
آرش ( گروه لاله های سرخ )
🙋🏻♀️ ســــــ🌺ـــــــلام
❄️ وقتتون بخیر و شادی
☃️┅────☃️────┅◍⃟🦋❀
امیر محمد
سپاس