مرگ چیست؟ آیا یک پایان است؟ یا یک آغاز؟ یا یک تغییر؟
مرگ چه رنگی دارد؟ آیا سیاه است؟ یا سفید؟ یا رنگین؟
مرگ چه صدایی دارد؟ آیا سکوت است؟ یا فریاد؟ یا آواز؟
مرگ چه طعمی دارد؟ آیا شوراست؟ یا تلخ؟ یا شیرین ؟
مرگ چه بویی دارد؟آیا بد بو است ؟ یا خوش بو ؟ یا بدون بو ؟
مرگ چه حسی دارد؟ آیا شادی است؟ یا تنهایی ؟ یا آزادی؟
مرگ رازهایی دارد که هنوز کسی نفهمیده است
مرگ معجزه هایی دارد که هنوز کسی ندیده است
مرگ مثل یک در است که هر کس باید از آن عبور کند
مرگ مثل یک راه است که هر کس باید از آن بگذرد
مرگ مثل یک لالایی است که هر کس باید با آن بخوابد
مرگ مثل یک بیداری است که هر کس باید آنرا ببیند
من از مرگ نمیترسم چون میدانم که مرگ زندگی است
من به مرگ امیدوارم چون میدانم که مرگ روشنایی است
_
ابوالقاسم کریمی
ورامین
شنبه – ۸ مهر ۱۴۰۲
دلنوشته_محیط زیست
باید نگران محیط زیست باشیم.
نگران تغییرات اقلیمی ، آلودگی هوا، آب ،خاک، کاهش تنوع زیستی، انقراض گونههای جانوری و گیاهی، کمبود منابع طبیعی، بالا رفتن سطح دریاها، افزایش بیماری ، فقر و گرسنگی …
باید ناراحت باشیم
که بشر با رفتارهای خود، به زمین و سایر موجودات زنده آسیب میزند.
وَ عصبانی باشیم
که بسیاری از مسئولان و سازمانها، به جای حل مشکلات محیط زیست، به دنبال منافع شخصی یا سیاسی خود هستند.
وَ امیدوارباشیم
امیدوار به اینکه روزی بشر بتواند با همکاری و همدلی، راهحلهای پایدار و مؤثر برای حفظ محیط زیست پیدا کند.
وَ علاقهمند باشیم
برای شرکت در فعالیتهای محیط زیستی و به دیگران آگاهی و آموزش بدهیم تا آنها هم با نگاهی مسئولانه تر محیط زیست را تجربه کنند.
وَباید صادقانه
عاشق محیط زیست باشیم و تلاش کنیم تا زندگی یی سالم و سرشاراز شادی در زمینی سبز را به نسل آینده هدیه دهیم
ابوالقاسم کریمی
ورامین
13 /2/1399.
دلنوشته_محیط زیست
_
محیط زیست در خطر است
آب ها در حال تمام شدن هستند
ستاره ها در خاموشی غرق شده اند
حیات از مرگ انباشه شده
وَ انقراض دوان دوان نزدیک می شود
اما انسان نادان
هنوز به دنبال سلطه
به دنبال استثمار
به دنبال رقابت است …
من ناامیدم
فردا زخم های قدیمی چرک خواهند کرد
و زخم های تازه پدیدار می شوند
من نا امیدم
چراکه برای انسان
مرگ درخت
سکوت جنگل
و پژمردن گل
مهم نیست
26/شهریور/1402
ابوالقاسم کریمی
ورامین
دلنوشته_محیط زیست
_
من یک برگ هستم که در شاخه درخت باد را در بغل میگیرم.
من زیبا و تازه هستم و از پروردگار به خاطر آفرینشم ممنونم.
من آب را از ریشههای درخت میگیرم و اکسیژن را به جو هدیه میدهم.
من سبز زندگی میکنم تا زندگی حفظ شود..
اما این روزها، من نگرانم من غمگینم.
من میبینم که برادران و خواهرانم از درخت میافتند و خشک میشوند.
من میبینم که درختان بریده میشوند و جای خالی آنها باقی می ماند.
من میبینم که هوا آلوده و زمین گرم میشود و باران کمترو کمتر میبارد.
من میبینم که حیوانات دوست داشتنی از جنگل فرار میکنند و به آغوش انقراض پناه می برند.
من میبینم که انسانها بدون توجه به پیامدهای عملکردشان، به تخریب محیط زیست ادامه میدهند.
آیا این انسانها نمیدانند که با تخریب محیط زیست، خود را هم تخریب میکنند؟
آیا آنها نمیفهمند که با از دست دادن تنوع زیستی، خود را از منابع حیاتی، خدمات اکوسیستم، زیبایی طبیعت و ارزش فرهنگی و اخلاقی محروم میکنند؟
من یک برگ هستم
وَ خیلی خوشحالم که انسان نیستم…
ابوالقاسم کریمی
17/تیر/1399
ورامین
کنجکاوی های من:فرسایش خاک
فرسایش خاک یکی از مشکلات جدی زیست محیطی است که باعث کاهش باروری خاک، تغییر الگوی آب و هوا، افزایش گرد و غبار و تهدید امنیت غذایی میشود.
برخی از عوامل موثر بر فرسایش خاک عبارتند از:
عوامل طبیعی مانند،طوفان، سیلاب، زلزله ، رانش زمین
عوامل انسانی مانند برداشت بیرویه منابع طبیعی، تغییر کاربری اراضی، روشهای نامناسب کشاورزی و دامپروری، توسعه شهرنشینی و صنعتی
برای جلوگیری از فرسایش خاک و حفظ سلامت خاک، لازم است تدابیر مناسب و پایدار اتخاذ شود.
برخی از راهحلهای پیشنهادی عبارتند از:
استفاده از روشهای کشت محافظهکارانه مانند کشت گلخانه ای
حفاظت از پوشش گیاهی و جنگلها و احیای منابع طبیعی
بهبود مدیریت آب و خاک و کنترل سطح آب زیرزمینی
ترویج فرهنگ مصرف بهینه و پایدار منابع طبیعی در جامعه
دلنوشته_محیط زیست
.
.
.
.
.
.
.
من زمین را طبیعت را دوست دارم.
من دوست دارم طبیعت را ببینم، بشنوم، ببویم و لمس کنم.
من دوست دارم از زیبایی و تنوع حیوانات و گیاهان لذت ببرم .
من دوست دارم هوای پاک را نفس بکشم و از آفتاب، ماه و ستارهها نور بگیرم .
اما من نگرانم.
من نگرانم که زمین را در حال از دست دادن باشیم.
من نگرانم که محیط زیست را در حال شکنجه کردن باشیم.
من نگرانم که حیات وحش را در حال نابود کردن باشیم.
من نگرانم که آینده را در حال منقرض کردن باشیم.
چرا ما این کار را میکنیم؟
چرا ما به زمین، خانۀ مشترک خود، بد میکنیم؟
چرا ما به خود، به یکدیگر و به سایر موجودات زنده، بد میکنیم؟
آیا ما فراموش کردهایم که بخشی از طبیعت هستیم؟
آیا ما فراموش کردهایم که به زمین تعلق داریم؟
آیا ما فراموش کردهایم که به یکدیگر وابسته هستیم؟
ما داریم زندگی را نابود میکنیم و سلامتی را میکشیم وَ ايننتيجە عدّالت نكردن به زمین است.
نوشته شده:ابوالقاسم کریمی ورامین 17/فروردین/1399
تمام آنچه واقعا باید درک کنیم این است ( ما در زمین مهمان هستیم)
زمین هر آنچه نیاز داریم را میدهد ، نه آنچه ما خواستار آن هستیم...
تنها در این زندگی بی معنا
دور افتاده در خانه ای کوچک و قدیمی
نا امید از آینده ای که نیست
گرفتار در سایه رنج
رها در دنیای دروغ و بی رحمی و بی عدالتی
به راستی
اینجا
کجای جهنم است؟
هر سال که می رود گونه های زنده ای از بین می روند و برای همیشه تنها خاطره ای از آنها به یادگار می ماند
محیط زیست مثل یک مادر است که ما را تغذیه و محافظت میکند ، اما ما فرزندان ناسپاسی هستیم که او را آزار و ازیت میکنیم ...
گاهی افسردگی لباس تنهایی را میپوشد و همانند یک سراب ما را جذب میکند ، اما هر چه به آن نزدیک تر شویم از ما دور تر می شود ...
تنهایی
یک سکوت عمیق است
که هر لحضه ، بلندتر می شود
وَ هیچ کس وَ هیچ چیز ، نمیتواند
آنرا شکست دهد.
باران میبارد ، روی شیشههای تر خاطرات تلخ
خندههای قدیمی
در خاطرات محبوس
غم از دور
نگاه میکند
آرش ( گروه لاله های سرخ )
🌷✨ سلام و درود بر شما دوست عزیزم
🌷✨ امروز هر چی آرزوی خوبه نثار شما
🌷✨ براتون : 🌷✨ یک دل شاد🌷✨ یک لب خندون
🌷✨ یک زندگی آورم🌷✨ یک خانواده صمیمی و
🌷✨ یک دنیا سلامتی و شادی آرزومندم
آرش ( گروه لاله های سرخ )
لینک