حیف از این اه
که درسینه♡
تا ابد میماند!!!
کا اکبر
گاهی
به دریا میزنم دستی
گاهی
به می میزنم مستی
کا اکبر
از رندی پرسیدند
عشق چگونه است
گفتا:
دو در بسویش
باز است
یکی می ماند
دیگری میرود!!
کا اکبر
هزار دغدغه
در روز
تو داری
جمع کن
ببین
بیشترش
سهم
که هست
عاشقش باش
که جان و دل
توست
کا اکبر
یکی بزار
دردونه
بقیه را
بکن دیونه
کا اکبر
از دلت
باهیج نگو
می شود
گفتگو
کا اکبر
مرا
بی نفس
فریاد میزنی
دیگری را
با فریاد
مرا
در قفس
تنها میزاری
دیگری را
با پرواز
کا اکبر
با بودنت
اتش به جانم میزنی
با رفتنت
خاکسترش
کا اکبر
از گوشه
نگاهی
در پوشه
گناهی
چون خیره شدم
من
برچیده شدم
من
کا اکبر
مفتخرم
حال دلم
بی تو
خراب است
بخوان
این هنرست
از تو
کا اکبر
به درگاه
دلم
به تو
عبادت می کنم
کا اکبر
از ترس
حیا
به حباب
ریا
در افتادم
کا اکبر
به سراب
اشک تو
افتادم
کا اکبر
مرا
از دوزخ
درون ساخته خود
چه ترسیست
کا اکبر
به فردا
که نیاندیشی
تو
همیشه
در پیشی
در حال
بمان امروز
با حال برو
فردا
کا اکبر
☆افرا گلی☆
اکبر کا