برای اویی كه بايد، شبيه جایی باش تا در تو آرام بگيرد، به چيزی فكر نكند، نفسی تازه كند، و شاداب و امیدوار باشد. شبيه بالكنی باش كه تنها نقطه‌ی‌ خانه است، كه میشود در آن نشست و ماه را ديد. شبيه آن نيمكتی باش كه در انتهای پارک، زير درخت تنومند سرو، سايه‌ای بزرگ و خنک دارد، و سنگفرش‌های خشن پارک به آنجا راهی ندارند. شبيه آن خانه‌ی قديمی باش، كه نمای آجری‌اش را پيچک‌های زیبا و سبز پوشانده، در انتهای يک بن‌بست ساکت و آرام، انگار نه انگار كه در وسط شهری شلوغ و پُرهیاهوست. برای اویی که باید، آرامش باش، امن باش، گوشه‌ای دنج باش …