همیشه هم نبودن و حضور نداشتن و فاصله گرفتن، به معنای شلوغ بودن و رسیدن به کارها و به نتیجه‌ رساندنِ مشغولیت‌ها نیست! گاهی هم آدم پناه می‌برد به سکوت... به تنهایی... به هیچ نگفتن و هیچ نشنیدن و هیچ اتفاق تازه‌ای را به ذهن نسپردن و دور ایستادن! آدم گاهی چیزی نمی‌گوید و کاری نمی‌کند و ارتباطی نمی‌گیرد و هیچ واکنشی برای اتفاقات و آدم‌ها ندارد.
آدم گاهی دور خودش یک حصار دفاعی نامرئی می‌کشد و به خلوت و سکوتی خودساخته و خودخواسته پناه می‌برد تا با خودش کنار بیاید و بسیاری مسائل تلنبار شده را در ذهنش حل کند و قدری سبک شود و با ذهنی آرام‌تر و حالی خوب‌تر برگردد...
آدم گاهی نیست، چون نمی‌تواند باشد و توضیح همین گزاره‌ی کوتاه برای آنان که با تو تعامل دارند یا تو را دوست دارند، سخت‌ترین کار دنیاست!