گفت: "راستش در واقع برای تو نمی نویسم. دارم کارهایی را یادداشت میکنم که دلم میخواهد با تو انجام دهم."
کاغذها همهجا پخش و پلا بود؛ دور و برش، پایین پاهایش، حتی روی تخت.
یکی از آن ها را همینطوری برداشتم:
"پیکنیک، چرت بعد از ظهر روی سینه ات، رقص، عطر، تماشای ویترین مغازهها، کباب درست کردن روی زغال، سرک کشیدن به روزنامهای داری میخوانی، وراجی، آواز خواندن برای تو، درخواست چیدن ناخنهایم، کسل شدن، بهانه گرفتن، قهرکردن، کشیدن ریشات، بازی با موهایت، گوش دادن حرفهایت، گرفتن دستهایت، احساس امنیت کردن، پرسیدن اینکه هنوز دوستم داری یا نه...بچه."
تمام ورق ها را جمع کردم و لبهی تخت نشستم تا ببینم ماجرا چیست.
لبخند میزدم، اما در واقع آن همه انرژی و آن همه شور، زبانم را بند آورده بود.
(sheyda) (ارشد آواز قو )
قشنگ بود...
shahin
نگاه شما ..
آرش ( گروه لاله های سرخ )
🌆 شبتون بخیر
😌 و سرشار از آرامش آسمونی
🌷 ️ لینک
elina
زیبا بود
shahin
زیبانگرید
آرش ( گروه لاله های سرخ )
💧💦 💦💧💧💦 💦💧💧💦 💦💧💧💦 💦💧💧💦
💧💦 🍒🌱 سلام مهربان دوست
💧💦🏞 يه شب قشنگ ... ❤️🌸 يه دل خوش ...
💧💦🌻 یه جمع صمیمی ...🌷آرزوى من براى شما ...
💧💦 🌺 شبتون بخیر💫🍃🌸
💧💦 💦💧💧💦 💦💧💧💦 💦💧💧💦 💦💧💧💦
Malih
لااااااااایک