دختر زیبای پاییز 13
نشستم پشت میز و مشغول انجام کارام شدم
مریم چکار کردی؟! این اگه بمیره تو مقصری!!!!!!!
چی شده حاج آقا ! کی بمیره!!!
حائری زاده، پشت تلفن داشت داد میزد، چی گفتی بهش
باورکنین چیزی نگفتم، فقط ....
باشه بزار برم ببینم چی میگه، پشت تلفن داشت سکته میکرد از عصبانیت
رفت...
یکی دو ساعتی گذشت و خبری نشد
حین خوردن ناهار، حاج آقا برگشت
خنده تمام صورتشو پوشونده بوده، چشمش به من که افتاد، به حالت انفجاری خندید
فهمیدم همه ماجرا رو براش تعریف کرده
که اینطور!!! هرچی آقای بخشنده بگه انجام میدم ولاغیر
نه اینجوری نگفتم
هرجوری گفتی خوب کردی، حقش بوده
خندیدم سرمو انداختم پایین
نشست پشت میز و با هم غذا خوردیم.
غذا که تموم شد رفت تو اتاقش و بعد چند دقیقه صدام کرد
خانم مروتی؟!
بله؟
وارد اتاق شدم، اشاره کرد که رو صندلی رو به رو بشینم
در مورد درخواست مهندس حائری زاده، یکی اینکه کارشون خیلی گیر هست بابت گرفتن کپی ها، در ثانی میخواد تو رو بسنجه و این میتونه تو روند کاری آیندت تاثیر داشته باشه. حالا انتخاب با خودت هست میتونی انجام بدی میتونی بگی نه که من یه جوری دست به سرش کنم
هان چی میگی؟!