...
با صدای گنجشکها بیدار شدم امروز. همهشون بین سیم برق و شاخههای درخت در رفت و آمدن. هوا سوز داره، اما خوشاینده.
امروز قراره خیلی قشنگ باشه.
بریم بسازیمش????.
.
«آدمها به عید دل میبندند، چون تنها اتفاق خوبی است که بدون دخالت کسی، خودش برای خودش میافتد: هر سال، بی مزد و منت، سر وقت.»🕊🌸
.
دلم می خواست های من زیادند
بلندند، طولانی اند اما مهمترین
دلم می خواست ها این ست که:
انسان باشم،
انسان بمانم،
انسان محشور شوم،
چقدر وقت کم است!!!
تا وقت دارم باید مهرورزی کنم
به همین چند نفر که از تمام مردم دنیا
با من نفس می کشند.
باید مهر بورزم به همین جغرافیایی
که سهم من است از جهان.
وقت کم است...!!!
باید خوب باشم،
مهربان باشم،
و دوست بدارم همه زیباییها را.
می گویند انسانهای خوب به بهشت
می روند اما من می گویم انسانهای خوب هر کجا باشند آنجا بهشت است!
دلِ شکستهی ما مهر و کین نمیداند
زِ هر دری که درآیی سوی خرابه ره است
....
باید امروز
از شاخه های آفتاب،
برای چشم هایت
نور بچینم
دلتنگی هایت را به باد دهم
و شستن غصه هایت زیر باران را؛
فراموش نکنم
باید
رنگ آسمانت را آبی کنم و
هوای دلت را بهار
به قامت ثانیه هایت آرامش بدوزم
به تن دقایقت ، عشق
وبه ساعت هایت ، خوشی
باید
شبیه تمام دیروز ها
دست های امروزت را هم
به خدا بسپارم ...🕊🌱
.
.
شب می رسد
تو نیز می رسی از دورهای دور
از لابهلای عطرِ تُرنج و...
پس کوچه های کور!
شب می رسد
تو نیز می رسی از شب بِرانی ام
مهتاب در دست
ستاره به لب تا بخوانی ام
شب میرسد
تو نیز می رسی تا گمان کنم
مثل نسیمکه دلتنگ غنچه هاست
چون اطلسی که دلش با شکوفه هاست
یا مثلِ حوض که بی تاب ماه تاب
تو نیز دلت سخت تنگِ ماست
شب می رسد
تو نیز میرسی،جان به لب شوم
با این خیال
یا این محال
که دلت سخت تنگِ ماست! 🕊✨
.
امیدوارم اشک هایی که توی ۱۴۰۲ ریختی باعث سبز شدن و شکوفا شدن آرزوهات توی ۱۴۰۳ بشه.
.
ببين کافکا چقدر قشنگ گفته…
چرا میکوشیم آدمها را تغییر دهیم ؟
این درست نیست.
" آدم باید یا دیگران را همانطور که هستند بپذیرد، یا همانطور که هستند به حال خودشان بگذارد."
آدم نمیتواند آنها را عوض کند، فقط توازنشان را بر هم میزند. چون یک انسان از قطعههای واحدی درست نشده است که بتوان تکهای را برداشت و بجایش چیزِ دیگری گذاشت. او یک کل است، و اگر آدم یک سویش را بکشد، سوی دیگرش، چه بخواهی چه نخواهی، کشیده میشود.
میپرسی: کدامین احساس در عشق شگفتانگیز است؟
میگویم: "اَمنیت"
اینکه حس کنی کسی "قلبت" را تنگ در آغوش میگیرد...نه دستانت را
میخواهم و میخواستمت، تا نفسم بود
میسوختم از حسرت و عشق تو بسم بود
عشق تو بسم بود، که این شعلهی بیدار
روشنگر شبهای بلند قفسم بود
آن بختگریزنده دمی آمد و بگذشت
غم بود، که پیوسته نفس در نفسم بود
دست من و آغوش تو، هیهات که یک عمر
تنها نفسی با تو نشستن هوسم بود
بالله، که بجز یاد تو، گر هیچ کسم هست
حاشا، که بجز عشق تو، گر هیچ کسم بود
سیمای مسیحائی اندوه تو، ای عشق!
در غربت این مهلکه فریادرسم بود
دل بی کس و تنهاست ، نخندم چکنم
این عاقبت ماست ، نخندم چکنم
همراز تو هستم بخدا ، حرف بزن
این سینه چو دریاست ، نخندم چکنم
زیبا و قشنگ است برایم ، عشقت
چون آخر غمهاست نخندم چکنم
مستم به شرابت ز دو چشمت شب و روز
این میکده زیباست ، نخندم چکنم
میمیرم اگر اخم کنی ، گریه کنی
این عاطفه در ماست نخندم چکنم
من تاب ندارم ، دگر از قهر مگو
دنیا پر غمهاست ، نخندم چکنم
گفتم که بیا تا به وصالت برسم
این خواهش بیجاست ، نخندم چکنم
بخشیدن ڪسانی که از
آنها زخم خورده ایم
سخت ترین ڪار دنیاست
ولی تا زمانی که خاطرات
تلخ را زنده نگه داریم
رنگ آرامش را نخواهیم دید
گاه چشم ها را باید بست
و از کنار تمام بد بودنها گذشت !
ﺗﺎﻭﻗﺘﯽ ﻗﻠﺐ ﻋﺮﯾﺎﻥ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﯼ
ﺑﺪﻥ ﻋﺮﯾﺎﻧﺖ ﺭﺍﻧﺸﺎﻧﺶ ﻧﺪﻩ !
هیچ گاﻩ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ کسی
که ﻣﻌﻨﯽ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺭﺍ نمی دﺍﻧﺪ،
ﮔﺮﯾﺎﻥ ﻣﮑﻦ!
ﻗﻠﺒﺖ ﺭﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﻱ
ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺩﺭﻗﻠﺒﺖ ﺟﺎﯼ ﺩﻫﯽ،
ﺳﻌﯽ ﮐﻦ ﻓﻘﻂ یک ﻧﻔﺮ ﺑﺎﺷﺪ.
ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﮕﻮ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﻭ
ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯﺧﺪﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ!
ﺯﯾﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﻴﺎﺯ...
ﭼﻬﺎﺭ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻫﺮﮔﺰ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻦ:
1- ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﯽ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﯽ!
2-ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﯽ ﻋﻮﺽ ﮐﻨﯽ!
3-ﻫﻤﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺩﺍﺷﺖ!
4-ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ توانی راضی نگه داری!
ﭘﺲ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ ،
ﺁن گوﻧﻪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯽ خواهی
تا حدی کوتاه میام که تبدیل به
کوتاه ترین دیوار نشم!
تا حدی مهربونم،که تبدیل به
انجام وظیفه نشه!
تا حدی گرم و صمیمی هستم،
که انتظار بی جا به وجود نیاره!
متاسفانه آدمای قدرنشناس و
منفعت طلب اونقدر زیاد شدن که
باید حد و خط قرمزایی داشته باشی!
تا از روت رد نشن و آسیب نبینی!