دختر زیبای پاییز 1-31
نه مشکلی ندارم. سرگرم کار باشم مشکلی پیش نمیاد
مریم فردا نیام ببینم، افتادی کف اتاق .........
نه حاج آقا، اینطوریم نیستم دیگه . حالا یکی دوبار...
یکی دو بار چی دختر؟ مثل جنازه میشدی بی هوش و بی حال
الان خوبم باورکنین، حقوقا بمونه شرمنده بچه ها میشم لطفا اجازه بدین زود تموم میکنم و میرم خونه لطفا
باشه، میخای بگم .........
نه ممنون لازم نیست کسی بمونه . حالم خوبه
باشه مواظب خودت باش. زود هم برو تادیر وقت نمون
چشم
بعد از رفتن حاج آقا مشغول شدم و سرگرم کار. یه نیم ساعتی گذشت بنظرم یه صدایی بیرون از اتاق اومد از پنجره بیرون رو نگاه کردم خبری نبود. یادم اومد چند تا نیروی پیمانکار ساختمانی تو محوطه اخیراً مشغول به کار شدن، درب اتاق رو جهت اطمینان خاطر قفل کردم و برگشتم پشت میز کار و مشغول نوشتن ادامه لیست شدم. اون روز جواد شیفت بود .یکی دوبار طی روز بهم سر زد و حالمو پرسید. بعدازظهر که فهمید میخام بمونم شاکی شد که چرا میخوای بمونی؟!!! حالت خوب نیست برو خونه از این حرفا. و چون به حرفش توجه نکردم و موندم ازم ناراحت شد.