TAZdevil
۱۰۳ پست
زن، متاهل
۱۳۶۹/۰۷/۰۱
قبراق

تصاویر اخیر

خودمو از قید و بند رها کردم
ازاد شدم
روحم ازاد شد
دیگه چیزی نمیخوام
منتظر هیچیم نیستم.
سرمو کردم تو لاک خودم.
وقتی از امتحان خودم سربلند اومدم بیرون، افتخار کردم به خودم.
دیدم حریف ذهنم میشم.
حریف همه ترسام، خواسته هایی که بهم فشار میاوردن،کمبودام…
دیگه چیزی نیس که اذیتم کنه.
آروم شدم
دلگیرم ازت چون هرکی رو که دوس داشتم ازم به هر بهونه ای گرفتی و پس نمیدی. حتی وقتی از ته دل ازت خواستم. حتی وقتی فهمیدی که زمین افتادم و دارم التماست میکنم.
بعدش که حس کردم اصلا منو نمیبینی، دچار یه ناامیدی عمیق شدم. دوس دارم برم یه گوشه و به یه جا زل بزنم و به خودم و خودت فکر کنم و به اینکه تو چرا انقدر با من لج میکنی.
با اینکه یه جورایی باهات سر سنگینم و ازت دلگیرم، بازم نمیتونم باهات حرف نزنم. بازم نمیتونم بخاطر هر چیزی ازت تشکر نکنم.
من نمیتونم تورو کنار بذارم مثل تو ک منو کنار گذاشتی.
چن وقته دلم میخواد توبه کنم و طلب بخشش کنم از هر کسی که ازم ناراحت شده. اما خیلیا رو نمیدونم کی هستن
خیلیا هم بهشون دسترسی ندارم. ممکنه خیلیا هم نبخشن.
دلم میگیره از اینکه تو این دنیام.
مشاهده ۳ دیدگاه ارسالی ...
یه وقتایی فکر میکنم بخاطر هر کار کوچیک خوب یا بد قراره تاوان بدم، حتی کارایی که ناخواسته باعث اذیت کسی یا چیزی شده.
بهش میگم کاش منو تو این دنیا نمیفرستادی. چون طاقت تحمل تاوان کارامو ندارم.
تصور کنید چقدر دوست و رفیق داریم که همسن ما هستن؟
چقدر دختر خاله و پسرخاله و دختر و پسر عمو و … هستن که همسن ما هستن.
همه داریم باهم پیر میشیم.
فکرشو کنید چقدر سخته که اینا دونه دونه بمیرن و خبرشو بشنویم…
اگرم ما زودتر بمیریم اونا هم خیلی ناراحت میشن.
چقدر سخته
مشاهده ۴ دیدگاه ارسالی ...
چقدر دوس دارم صورتم لاغر شه😕
از سفر اومده بود بعد از شش سال.
قبلا خیلی دوسم داشت. میخواست باهام ازدواج کنه اما دیر اقدام کرد.
منم ازش خوشم میومد.
اخرین دقیقه ها بود و داشت میرفت فرودگاه.
خیلی دلم میخواس بغلش کنم اما روم نمیشد
چون حالا دیگه هم اون متاهل بود هم من.
اما اومد که دست بده من محکم بغلش کردم.
اونم بغلم کرد ولی مثل بغل کردنه شهاب حسینی بود.
دلم میخواست چند ثانیه بیشتر باشه اما انگار جا خورد.
تعجب کرد. چون حتی دستشم بهم نخورده بود. حتی دستمو یه بارم نگرفته بود.
دلم میخواست بفهمه که وقتی میره دلم براش خیلی تنگ میشه. فقط میخواستم همینو بگم.
نمیدونم معذب شد یا ناراحت شد یا خوشحال شد.
پیجمم خونه تکونیه عید کردم😁
مشاهده ۱۰ دیدگاه ارسالی ...
من که جز تو کوهی ندارم قربونت برم
تو قوی ترین و توانا ترینی
مشکلم باهات همینه که دل نمیدی به ما🙂
واسه همین پرررررو ازت میخوام
مبخوام میخوام
توام باید بهم بدی
چون تو کسی هستی که به ما میدی و ما میخواییم ازت
واااای مرسی خدا
حرفمو گوش دادی
صورت قشنگشو تو نوتیفام دیدم
نورانی شد پیجم
اخه لعنتی تو که بگی بشو، میشه! چرا گوش نمیدی پس؟؟
خیلی خوشالم کردی
بازیت رو شد برام🙂
بهم فهموندی
نشونه هاتو دنبال میکنم
تو باهام حرف میزنی
وقتی یکی رو که میخوام فراموش میکنم ، بهم نزدیک میکنی.
ولی تا وقتی ازت میخواستم بهم نمیدادیش.
فراموشیه الکی هم قبول نیس تو بازیت
چون تو همه چیو میفهمی .
باید واقعا بکشم بیرون از طرف که اونو بهم نزدیک کنی.
حالا این وسط ممکنه قوانین بازیتو عوض کنی.
چون دستت رو شده😃
خیلی شیطون بلایی. ولی انصاف نیس انقد اذیتم کنی