من دل به زیبایی به خوبی میسپارم
دینم این است
من مهربانی را ستایش میکنم
آیینم این است
من رنج ها را با صبوری میپذیرم
من زندگی را دوست دارم
انسان و باران و چمن را میستایم
انسان و باران و چمن را میسرایم
در این گذرگاه
بگذار خود را گم کنم در عشق، در عشق
بگذار از این ره بگذرم با دوست، با دوست
چرا ما این زندگی بیمعنی را داریم، چهل سال کار می کنیم، چند بچه پرورش میدهیم، آنها را به روشهای پوچ تربیت میکنیم و بعد میمیریم؟
به هر چیز در جهان پناه بیاوری، در امان خواهی ماند؛
اما كافیست "آدمیزاد" بفهمد بیپناهی...
وارد سکوت شو،
زیرا سکوت فضای درست
و مناسب را برای بیداری تو خلق میکند.
سکوت مانند پیکانی تیز،
تا خودِ مرکز وجودِ تو پیش میرود
و تو را بیدار میکند،
و وقتی که بیدار باشی ،
تمامی زندگی یک نیایش است...
وقتی که کوه ها
آوار می شوند
نام تو را نمی دانم
ورنه با آهوان دامنه می گویم
تا حرز رستگاری شان باشی
نام تو را
حتی به کوه می گویم
تا کوه پر درآرد و پرنده شود
تو در کوهستان نیستی
بلکه این کوه ها هستند که از درونت سر برافراشته اند
از خیره شدن به کوه ها دست بردار
در عوض، صعود کن!
بله، این یک روند سخت تر است
اما تو را به سمت چشم اندازی بهتر سوق می دهد
هرکه در عشق
سر از قله برآرَد هنر است!
همه تا دامنهی کوه تحمل دارند…
کوه های عظیم پر از چشمه اند و
قلب های بزرگ پر از اشک…
در سکوت کوهستان است که فرد سعادت واقعی را پیدا می کند
چه زیباست خداحافظی خورشید با سکوت کوهستان
من هرگز در کوهستان گم نمی شوم، اینجا جایی است که خودم را پیدا می کنم
درلایتناهی حیات انجا که ساکنم همه چیز عالی کامل وتمام عیاراست
من به قدرتی اعتماد دارم که هر لحظه از هر روز درمن درجریان است
من بااین اگاهی که تنها یک خرد برجهان حاکم است خود را به روی حکمت درون میگشایم
همه پاسخها چاره ها شفاهاوافرینشهای تازه ازابن یگانه خرد می اید
در جهانم همه چیز نیکوست
وزندگی عاشق من است
شادباشی ودر عشق❤️🦋
چشم ها کلماتی رومیگن
که دهان نمیتونه بیانشون کنه
بدن بابازی بهبود میابد
ذهن باخنده خوب میشود
روح باشادی شفا میابد
مراقبه نه سفری در فضاست و نه سفری در زمان ، بلکه یک بیداری آنی است.
اگر بتوانی همین الان خاموش باشی، این ساحلی دیگر است.
اگر اجازه دهی ذهن متوقف شود و از کار بیفتد، این ساحلی دیگر است...