سعید

تلخ ترین قسمت مجسمه، لبخند‍‍یه که با چاقو تراشیده شده… بیشتر

سعید
۳۳۶ پست
۷۳۳ دنبال‌کننده
۵۶,۸۹۴ امتیاز
مرد
آروم و عادی
ليسانس
دین اسلام
ايران
سیگار نميکشم

تصاویر اخیر

مشاهده ۱۷ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
آی عاشقا دلبرا%
می دل ره غم بزوئه می چشم ره نم بزوئه
دوسته بار سفر در ره محکم بزوئه
بی معرفت چه شی پیش عشق ره بهم بزوئه
دلی درد ره ندونی من بیمه خیابونی
از تو نارمه نشونی بی من ته کجه شونی
دل تیسه په بییه سر می اسپه بهیه

آهای کد خدای شهر ریش سفید%

محله سر راه ره ور هاده می ور

لینک
بازنشر کرده است.
مه دل غم بییته
بازنشر کرده است.
بازنشر کرده است.
قلب تو قلب پرنده پوستت اما پوست شیر
ساده بودی مثلِ سایه مثلِ شبنم رو شقایق مثلِ لبخنده سپیده مثلِ شب گریه عاشق
بی تو شب دوباره آینه رو به رویه غم گرفته پنجره بازه به بارون من ولی دلم گرفته

لینک
بازنشر کرده است.
غریبه نمی‌ دونم تو كی هستی
غریبه تو سكوتمو شكستی
كبوتروار در باغ سكوتم
از این شاخه به اون شاخه نشستی

لینک
مثل براندو تو تانگوی آخرم هی چرخ می خوره دنیا توی سرم
روحم از اینهمه تکرار خسته شد یک در مقابلم هی باز بسته شد
اما تو آخر از اون در نیامدی گفتی میای ولی آخر نیومدی
تا کی بمونه دل چشم انتظاره تو گل چیدنت بسه هی خانوم گودو
وقت سقوطه من چتره نجات باش حافظ شدم بیا شاخه نبات باش
برگرد و توویه برف آغوشم و بپوش حرف هات و مثله موت نندازی پشت گوش

لینک
کاش لحظه های رفتن نمیبارید اشک چشمام
هق هق دلتنگیامو میشکستم توی رگهام
دل پرتحملم از گریه ی من گله داره
چهره ی سرخ غرورم از شکستم شرمساره
باغ پیوند من و تو پره از عطر اقاقی
فصل آشنایی ما سبز خواهند ماند باقی
همه ی آنچه که دارم پیشکش سادگی تو
سوگلی ترانه هایم هدیه ی یه رنگی تو

لینک
تمام بغض قناری ها صداتو ترسونده اجاق کینه ی پاییزی گلاتو سوزونده
تو اون ستاره ی خاموشی که خواب تو رو برده پیام سرخ شقایق ها تو قلب تو مرده
چشات مثل شب بارونی دلت پر از غم پنهونی مثل پرنده ی زندونی بخون به ناله ی دل
مثال تیغ گل زردم یه شعر خسته ی پر دردم ببین که قایق امی دم نشسته بی تو به گل

غم غریب کدوم غروبی که عطر پاییز گرفته بوی تنت
نگات به سوی کدوم ستارست که قلب پارست به زیر پیرهنت
من وتو چله نشین این شب پر اندوهیم من و تو سایه ی غمگین غروب رو کوهیم
من وتو سایه ی غمگین غروب رو کوهیم

لینک
عجب اشفته بازاریست دنیا
یکی با خنده امد از پس راه یکی با گریه ای مغموم گم شد
در این اشفته بازار هیاهو حقیقت تلخ و نامعلوم گم شد
دلم تنگ است دلم می سوزد از باغی که می سوزد
نه دیداری نه بیداری نه دستی از سر یاری
مرا اشفته می دارد چنین اشفته بازاری

لینک
ضیافت های عاشق را خوشا بخشش . خوشا ایثار
خوشا پیدا شدن در عشق . برای گم شدن دریا
چه دریایی میان ماست . خوشا دیدار ما در خواب
چه امیدی به این ساحل . خوشا فریاد زیر اب
خوشا عشق و خوشا خون جگر خوردن
خوشا مردن . خوشا از عاشقی مردن

لینک
کوه رو میذارم رو دوشم رخت هر جنگ رو می‌پوشم

موج رو از دریا می‌گیرم شیره سنگ رو می‌دوشم

میارم ماه رو تو خونه می‌گیرم باد رو نشونه

همه خاک زمین رو می‌شمارم دونه به دونه

اگه چشم‌هات بگن آره
هیچکدوم کاری نــــداره

لینک
هر جا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه

ای ترس تنهایی من اینجا چراغی روشنه

اینجا یکی از حس شب احساس وحشت می کنه

هرروز از فکر سقوط با کوه صحبت می کنه

من ماه میبینم هنوز این کور سوی روشنو

اینقدر سو سو می زنم شاید یه شب دیدی منو

اینجا یکی از حس شب احساس وحشت می کنه

هر روز از فکر سقوط با کوه صحبت میکنه

لینک
سراب رد پای تو کجای جاده پیدا شد
کجا دستاتو گم کردم که پایان من اینجا شد
کجای قصه خوابیدی که من تو گریه بیدارم
که هر شب هرم دستاتو به آغوشم بدهکارم

لینک
شمالی گفتی و شعر یادم اومد
مثل شیرین که بود فرهادم اومد

بلند گفتم اهای مردم چه ساده ان
یه باری رو دوش فریادم اومد

همه چیزا که یادم رفته بودن
همه اش چشم بسته از سر یادم اومد

خزر با ماهی ها و گیله مرداش
زنها و بچه ها و پیرمرداش

با اون گوش ماهیهای رنگ وارنگاش
همه ریزا و درشتا و بلنداش...

لینک