بهترین آدمِ جهانِ آدمها باشید و امن ترینشان...
کسی باشید که هر کجای جهان که آدمها دلشان رنجید و احساس کردند دنیا دیگر قابل زیستن نیست، یاد شما بیفتند و لبخند بزنند و به این فکر کنند که در این جهان کسی هست هنوز که ارزش ادامه دادن و کنار نکشیدن و ناامید نشدن دارد.
امن باشید و قابل اعتماد، که اگر روزی تمام جهان برای آدمی سیاه شد و امیدی اگر نبود، تنها قسمت سفید جهانش شما باشید و روزنهی نور و امیدی شوید در بینهایت تاریکی..
یادآور خوبیها باشید و پیامآور قشنگترین ویژگیهای وجود آدمها و پناهگاه امن و آرامی باشید که آدمها در سهمگینترین و بیپناهترین حالات روحیشان به امنیت حضور و آغوش شما پناه بیاورند و احساس رهایی و آرامش کنند..
شک نداشته باش
که در سخت ترین شرایط هم
تواناییِ این را داری که بهترین باشی ...
این خودت هستی که
در بدترین حالاتِ روحی هم
می توانی به خودت
فرمانِ شادی و لبخند بدهی
و در چشم به هم زدنی
حالِ خودت را خوب کنی ...
گاهی یک تلقینِ مثبتِ
من_قوی_هستم
معجزه می کند ...
باور کن.
. شکستها و نگرانیهایت را رها کن خاطراتت را نمیگویم دور بریز، اما قابشان نکن به دیوار دلت… در جاده زندگی نگاهت که به عقب باشد زمین میخوری… زخم بر میداری… و درد میکشی… نه از بیمهری کسی دلگیر شو … نه به محبت کسی بیش از حد دلگرم… به خاطر آنچه که از تو گرفته شده دلسرد مباش. تو چه میدانی؟ شاید روزی… ساعتی… آرزوی نداشتنش را میکردی… تنها اعتماد کن و خود را به او بسپار … هیچ کس آنقدر قوی نیست که ساعتهاطبق بر عکس نفس بکشد … در آینده لبخند بزن… این همان جایی است که باید باشی! آرامش سهم توست …
به تو میگم قوی باش و میدونم که گاهی کلمات واقعاً معجزه میکنن.من روزای سختیو دیدم، رنج های زیادی کشیدم و اندوه های زیادیو به جونم خریدم؛ من تا آخر دردای زیادی رو رفتم، زخمای زیادی رو لمس کردم و پایان غمای زیادی رو با جفت چشام دیدم؛من به تو میگم قوی باشی چون دیدم که تموم مسیرای درد به مقصدای خوبی میرسن و هیچ مسیری خالی از امید نیست، همونطور که هیچ شبی بدون ماه و هیچ ماهی بدون خورشید نیست؛من به تو میگم قوی باش و ایمان دارم که گاهی کلمات واقعاً معجزه می کنن!
دلم جز مِهرِ مَه رویان، طریقی بر نمیگیرد
ز هر در میدهم پندش، ولیکن در نمیگیرد
خدا را ای نصیحتگو، حدیثِ ساغر و مِی گو
که نقشی در خیالِ ما، از این خوشتر نمیگیرد
بیا ای ساقی گُلرُخ، بیاور بادهٔ رنگین
که فکری در درونِ ما، از این بهتر نمیگیرد
صُراحی میکشم پنهان و مردم دفتر انگارند
عجب! گر آتشِ این زَرْق در دفتر نمیگیرد
من این دَلقِ مُرَقَّع را، بخواهم سوختن روزی
که پیرِ مِی فروشانش، به جامی بر نمیگیرد
از آن رو هست یاران را، صفاها با مِی لَعلَش
که غیر از راستی نقشی، در آن جوهر نمیگیرد
سر و چَشمی چُنین دلکَش، تو گویی چشم از او بردوز؟
برو کاین وعظ بیمعنی، مرا در سر نمیگیرد
چه خوش صیدِ دلم کردی، بنازم چَشمِ مستت را
که کَس مُرغانِ وحشی را، از این خوشتر نمیگیرد
سخن در احتیاجِ ما و اِسْتِغنایِ معشوق است
چه سود افسونگری ای دل؟ که در دلبر نمیگیرد
خدا را رحمی ای مُنْعِم، که درویشِ سرِ کویت
دری دیگر نمیداند، رهی دیگر نمیگیرد
بدین شعرِ ترِ شیرین، ز شاهنشَه عجب دارم
که سر تا پایِ حافظ را، چرا در زر نمیگیرد
🌺🌹🌺🌹
پگاهتون سرشار از مهربانی
امروزدرگلدان زندگی
گل عشق
گل دوستی
گل صداقت
🙋🏻 سلام و درود بر شما دوست عزیزم
🌷 سبد گلی تقدیمتون میکنم
🌻 به نام محبت و از جنس آرامش
💐 که هر گلش سلامـی
🌺 برای سلامتی شماست
🍄 با بوی خوش زندگی
☕ روزتون عالی
از خانه بیرون بیا!
بگذار نیمکتهای آن پارک قدیمی
با یکدیگر به جنگ برخیزند
تا تو قهرمانشان را انتخاب کنی برای نشستن!
بگذار کودکان پشت چراغ قرمزها
تمام اسفندهاشان را در آتش بریزند
از شوق آمدنت!
بگذار فوارههای تمام میدانها دوباره قد بکشند
و در تک تک کوچهها
بوی گلسرخ بپیچد
یک روز
بلکه پنجاه سال دیگر
موهای نوهات را نوازش میکنی
در ایوان پاییز
و به شعرهای شاعری میاندیشی
که در جوانیات
عاشق تو بود
شاعری که اگر زنده بود
هنوز هم میتوانست
موهای سپیدت را
به نخستین برف زمستان تشبیه کند
و در چین دور چشمانت
حروف مقدس نقش شده بر کتیبههای کهن را بیابد
یک روز
بلکه پنجاه سال دیگر
ترانه من را از رادیو خواهی شنید
در برنامهی مروری بر ترانههای کهن شاید
و بار دیگر به یادخواهی آورد
سطرهایی را
که به صلهی یک لبخند تو نوشته شدند
تو مرا به یاد خواهی آورد بدون شک
و این شعر در آن روز
تازهترین شعرم برای تو خواهد بود
سلام
ای دوست، هر لحظه تو را
غرق صفا میخواهم
هر روز تو را
کامروا میخواهم
از بهر تو و هر که تو را دارد دوست
آرامش خاطر از خدا میخواهم
امروز شنبه
برایت یه حال خوب
هفتهای پر از خبرهای خوب
و اتفافهای بینظیری
که همیشه منتظرش بودی آرزومندم
روزت شیک و هفته ات سرشار از شادی
الینا ( ارامش در تنهایی)
تشکر اقا محمد
علی غلامی
سپاسگزارم بانوی بزرگوارصبح تون بخیروشادی