خودت بگو؛
دست در دست دلتنگی هایم
در کدامین خیابان بگردم؟
اگه احساس کردی به جایی تعلق نداری ،
باید خیلی زود اونجارو تَرک کنی!
مهم نیست اونجا
خونه باشه ،
شهر باشه
یا "قلب" یه نفر..!
خدای من
تنها کوچه ای که بن بست نيست
کوچه ياد توست ...
از تو خالصانه ميخواهم...
که عزیزانم
درکوچه پسکوچههای زندگیاسير و گرفتار هيچ بن بستی نگردد
که توبهترين راهنمایی
به اتفاق ها بگو...
ڪمى آن طرف تر بيفتند..
ما اينجا...
زير همين درخت...
ڪه شاخه هايش از ميوه هاے رسيده..
سنگينى مى ڪند...
آرام بر شانه هاے هم..
به خواب رفته ايم..
گفت با من از عشق بگو
ساکت شدم
زیر لب گفت:
پس تو هم میدانی...
*
تا خودم نخوام کسی نمیتونه کمکم کنه تغییر کنم
**********************************************
به نظرم یه رفیق جنس مخالف برای هر کسی لازمه؛همونی که میشه بهش همه چی رو گفت!
همونی که همیشه درکت میکنه و دلداریت میده..
همونی که همه ی حرفاتو میتونی بهش بزنی بدون اینکه قضاوتت کنه!همونی که از رفیقای همجنس خودت خیلی با معرفت تره...
گل که باشی باغبانها دست چینت میکنند
سنگ باشی میتراشند و نگینت میکنند
هرگز از این پیله تنهایی ات غمگین نباش
روزگاری میرسد فرش زمینت میکنند
چوب خشکی در بیابان باش اما مرد باش
چوب نامردی اگر در آستینت میکنند
ای درخت پیر
بر این شاخه ها دل خوش نکن
چون که با دست تبر
مطبخ نشینت میکنند
نیشخند دوستان
از زخم دشمن بدتر است
آشنایان بیشتر اندوهگینت میکنند
بدیدم طاق ابرویت دلم شد مبتلای تو
به شوخی میبرد دل را تو دانی وخدای تو
اگر مطلب تو را این است که من در حسرتت مردم
مرا صد جان اگر باشد همه سازم فدای تو...
چـه ظریفـانه اسـت
خـلقت قـلب آدمی..!
بـه تـلنگرے مے شڪنـد..!
بـه لـحنے مے سـوزد...!
بـرای دلـے مے مـیرد..!
بـه نگـاهے جـان مے گـیرد..!
و بـه یـادے مے تـپد..!