arezo
۴ پست
۵۸۷ امتیاز
زن، مجرد

تصاویر اخیر

بازنشر کرده است.
دلم کسی را میخواهد،کسی که از جنس خودم باشد…
دلش شیشه ای…گونه هایش بارانی…دستانش کمی سرد…
نگاهش ستاره باران باشد…
دلم یک ساده دل می خواهد…!!!
بیاید با هم برویم…نمیخواهم فرهاد باشد،کوه بتراشد…
نمیخواهم مجنون باشد،سر به بیابان بگذارد…
میخواهم گاهی دردم را درمان باشد…
شاهزاده سوار بر اسب سفید نمیخواهم…!!!
غریب آشنایی میخواهم بیاید با پای پیاده…
قلبش در دستش باشد..چشمانش پر از باران باشد…
کلبه کوچک را دوست دارم…اگر این کلبه در قلب او باشد…...
بازنشر کرده است.
از دو چیز
می ترسم...

خانه ی بی تو
شعر ناتمام...

آن یکی
تاریک است
و این یکی
کابوس...
بازنشر کرده است.
هنوز
آراسته میشود
باد
به عشقی بی پایان
میان نگاه من و
خیال تو
بازنشر کرده است.
اوج غم این قصه
در این شعر همین‌جاست؛
من بی تو پریشان و تو انگار نه انگار ... !
بازنشر کرده است.
حکایتِ بارانِ بی امان است
این گونه که من
دوستت می‌دارم ...

شوریده وار و پریشان باریدن
بر خزه ها و خیزاب‌ها
به بی‌راهه و راه‌ها تاختن
بی‌تاب ٬ بی‌قرار
دریایی جستن
و به سنگچین باغ بسته دری سر نهادن
و تو را به یاد آوردن

حکایت بارانی بی‌قرار است
این گونه که من دوستت می‌دارم ...
بازنشر کرده است.
کسی که دستش را بی‌هوا روی شانه‌ا‌ت می‌گذارد
و بی هیچ کلامی‌
می‌فهماند که در این دنیای غریب دوستی داری،
چنین موجودی چقدر باید تنهایی‌ کشیده باشد تا به یک نگاه بفهمد چقدر تو تنهایی‌؟
  • مهین دخت سروش

    سلام امیر آقا
    روزتون بخیر
    بحمدالله که سلامتین
    نیستینا
    شایدم ماموریتین و پر مشغله
    در هر حال
    سرتون سلامت دلتون خرم
    آاااااامین

بازنشر کرده است.
همیشه دلم خواسته بدانم
لحظه‌های تو بی من چطور می‌گذرد؟
وقتی نگاهت می‌افتد به برگ
به شاخه
به پوست درخت
وقتی بوی پرتقال می‌پیچد
وقتی باران تنها تو را خیس می‌کند!
وقتی با صدایی
برمی‌گردی پشت سرت
من نیستم
بازنشر کرده است.
کتابخانه ای در انگلستان بنا شد زیرا ساختمان قبلی قدیمی بود.
اما برای انتقال میلیون ها کتاب بودجه کافی در دسترس نبود.
تنها حلال مشکلات کارمند جوان کتابخانه بود.
او آگهی منتشر کرد:
همه می توانند به رایگان کتابها را امانت بگیرند و برای بازگرداندن به نشانی جدید تحویل دهند.

برای موفقیت کافیست کمی متفاوت بیندیشید ...
مشاهده ۴ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
‏دیدی از خواب بلند میشی واسه چند لحظه هیچی نمیفهمی
نه یادت میاد کجایی، نه یادت میاد کی هستی، هیچ دغدغه‌ای واسه چند لحظه نداری
بهترین لحظات زندگیه
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
حافظه ی آدم، در ندارد که آدم ها برای رفت و آمدشان، اجازه بگیرند.
در زندگیِ هر کس، چند نفری هستند که برای رد شدن از مرزِ ذهن، ویزا لازم ندارند و خواسته و ناخواسته، همه جا با او هستند. تا پای گور هم.

کتاب : بعد از پایان
اثر
بازنشر کرده است.
چه زیباگفتن

هنگامی که کسی آگاهانه
تورا نمیفهمد خودت
را برای توجیه او خسته نکن

تحمل کردن آدمهایی که
ادعای منطقی بودن دارند

سخت تر از تحمل
آدمهای بی منطق است...
بازنشر کرده است.
گفته‌ اند به کم قانع باشید

من به همین عاشقانه نوشتن از تو

قانع‌ ام ..

آرام می‌ گیرم به همین آب باریک عاشقی
و ۷ کاربر دیگر بازنشر کرده‌اند.
یک روز سر فرصت برایم خواهی ڪَریست
ابرڪَونه، باران‌سا، با عطری ڪه تنها یڪبار بوییدی
من چهل پرنده‌ی غمڪَینم آن‌روز،
چهار هڪتار زمین بایر که سنڪَ روی سنڪَم بند نیست
از حالا برایم بغض ڪن،
من این شعر را در آینده نوشتم، تو امروز می‌خوانی...
مشاهده ۱۶۴ دیدگاه ارسالی ...
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
کسی چه می‌داند
من امروز چند بار فرو ريختم
چند بار دلتنگ شدم
از ديدنِ کسی که
فقط پيراهنش شبيه تو بود!
گاهی اوقات حسرتِ تکرارِ يک لحظه
ديوانه‌کننده‌ترين حسِ دنياست ...
بازنشر کرده است.
به تعداد آدمهای روی کره خاکی تفاوت فکر و نگرش وجود داره!
پس این را بپذیر؛
کسی که تفکرش باتو متفاوت است،
دشمنت نیست
انسان دیگریست!