اُرکیـده (مدیر کافه کتاب للو و ایرمائو)

نیلوفر اُرکیده shooting کمی نویسنده و شاعر/ زبان آموز/ نه هر قص.. بیشتر

اُرکیـده (مدیر کافه کتاب للو و ایرمائو)
۲۲۷ پست
۴۵ دنبال‌کننده
۳,۱۰۵ امتیاز
زن
۱۳۷۴/۰۸/۰۸
خوشحال
دین اسلام
ايران
دوستدار طبیعت و حیوانات

تصاویر اخیر

لینک
دوستان خوشحال میشم توی کانال تلگرامم عضو شین!
سلکشن شخصی از موسیقی، کلیپ و مطالب متفرقه‌ست!


همچنین گروه کتابخوانی‌ در کلیکی‌ها:
لینک
مشاهده ۱۰ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
بازنشر کرده است.
اُرکیـده (مدیر کافه‌ کتا..
زهی صبحی که او
آید نشیند بر سر بالین
تو چشم از خواب بگشایی
ببینی شاه شادانی...
مولانا
سلام نازگلم
صبحت بخییر و عافیت
هفته ات پرآرامش و یهویی های قشنگ
بازنشر کرده است.
اُرکیـده (مدیر کافه‌ کتا..
منم و شاعر لبخند به لب اول صبح
به نگاهی
به سلامی
دل ما را ببرید ...
عرفان_یزدانی
صبحت بخیرنازگلم
صدای آهنگوزیادکن
بیاصبونه بخور برو سرکار
بازنشر کرده است.


تِه شِه دوندی هَستی دِ تا چِشِ سو
صِدا رِه لاتّی نَکِن
مِه رِه روانی نَکِن
،
،
،
تی چِشمون آبی-میرکآ

بِرو عصر خِنِه دیرگاه
بِرو کار دآرمِه تی جآ

اُرکیـده (مدیر کافه‌ کتا..

بازنشر کرده است.
انصاف نیست …

دنیا آنقدر کوچک باشد که آدم های تکراری را روزی هزار بار ببینی …

و آنقدر بزرگ باشد …

که نتوانی آن کس را که دلت میخواهد حتی یک بار ببینی …
بازنشر کرده است.
اُرکیـده (مدیر کافه‌ کتا..
اول یکم بخودم برسم .
بعد برم درسام بخونم
مامااان زهراسرای شادی هس
هواسش نیس اومدم تواتاقش
بازنشر کرده است.
اُرکیـده (مدیر کافه‌ کتا..
سروصدا نکنید دالم درس میخونم
بازنشر کرده است.
«يُؤْتِكُمْ خَيْرًا مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ»

«اگر چـیزی رو از شما گرفت چـون باور داره شما لایـق بهتر از اون هستید و خـدا بهت بهتر از چـیزی که گرفته رو میـده»
بازنشر کرده است.
اُرکیـده (مدیر کافه‌ کتا..
رنگ ها را تو به جهان بخشیده‌ای
اگر نبودی تو ، بی‌گمان
سیاه و سفید می‌ماند این جهان...
نزار_قبانی
💙
بازنشر کرده است.
اُرکیـده (مدیر کافه‌ کتا..
از قشنگیای شهر کتاب
تقدیم نازگلم
😍📚
مشاهده ۱۰ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
نام کتاب:بانوی قصه
نویسنده : beste
تعداد صفحات : 1494
ژانر : عاشقانه ، اجتماعی

خلاصه رمان :
همراز خواهری داشته که بخاطر شوهرخواهرش و جبروت خانواده شوهر میمیره..حالا سالها از اون زمان گذشته وهمراز در تلاش تا بچه های خواهرش را از جبروت اون خانواده رها کنه ..دراین راه عموی بچه ها مقابلش قرار میگیره..دونفرکه خاطره ی بدی ازهم درگذشته دارن از دو دنیای متفاوت…پسری مغرور وسرد درمقابل دختری لطیف وبی غل وغش…لحظه های حل شدن این تفاوت واختلاف اونقدر شیرین وقابل لمس شدنه که همتون لذت میبرید…پایان خوش

Pdfرمان درکتابخانه سایت موجودمیباشد
بازنشر کرده است.
رمان اسطوره پگاه (P*E*G*A*H)
عنوان : اسطوره
نویسنده : پگاه (P*E*G*A*H)
ژانر : عاشقانه

تیکه ایی از رمان
زیرباران … زیر شلاق های بی امان بهاره اش ایستادمو چشم دوختم به ماشینهای رنگارنگ و سرنشینهای از دنیا بی خبرشان! … دستم را به جایی بند کردم که مبادا بیفتمو بیش از این خرد شوم … بیش از این له شوم … بیش از این خراب شوم! صدای بوق ماشین ها مثل سوهان یا نه مثل تیغ یا نه از آن بدتر … مثل یک شمیشیر زهرآلود روحم را خراش میدادند!

سرم را به همان جایی که دستم بند بود و نمی دانستم کجاست تکیه دادم … آب از فرق سرم راه می گرفت! … از تیغه بینی ام فرو می چکید و تا زیر چانه ام راهش را باز می کرد … از آن به بعدش را نمی دانم به کجا می رفت …

Pdfرمان درکتابخونه سایت موجودمیباشد
بازنشر کرده است.
اَنتِ قَمَر فی السَّمأ؛ یا حبیبی
اَلفی و اَلف مَرحباَ؛ یا حبیبی
تِ ماهِ آسمونی؛ دل و دلدار
ماه ناینِه تِ جَوُونی؛ دل و دلدار
اَنتِ کُلِّ حَیاتی؛ حَتیٰ یَوْمٍ مَماتی
مِ رِ از نو بَیتی؛ شِ دلِ چَم بِساتی


اُرکیـده (مدیر کافه‌ کتا..
و ۱۹ کاربر دیگر بازنشر کرده‌اند.
🌷هر چه گفتیم جز حکایت دوست......
🌷در همه عمر ازآن پیشمانیم....
🌷 آواز: استاد محمدرضا شجریان
مشاهده ۹۴ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
آهای رِفیق

میلادت هَپی مَپی


اُرکیـده (مدیر کافه‌ کتا..