vv44

ته آرامشه
وقتی گوشت، درگیر صدای عشقت
باشه
و دستات درگیره دستای عشقت.

شانه‌های تو
بوی مزرعه‌ی قهوه می‌دهد
تمام بی‌خوابی‌های من تقصیر توست
#نسرین_بهجتی

مجنون که می شوی لیلی شدن را کم می آورم…
آوای دلت را با کدامین ساز عاشقی می شود نواخت…؟
بند بند وجودم تار می شود… دلم به لرزه می افتد…
لیلی شده ام…؟؟

حساب زندگی از دستم در رفته
تو لبخند می زنی و
این پرانتز
تمام معادلات را به هم می ریزد.

هر وقت یک نفر رو داغون کردی
باهاش بد حرف زدی
اما اون‌ هنوز داشت
مثل قبل باهات رفتار میکرد
مطمئن باش اون‌ عاشقته

چه کار به حرف مردم دارم
زندگی من همین است
شب که می شود عاشقانه ای می نویسم
خیره می شوم به عکست و با خودم فکر میکنم
مگر می شود تو را دوست نداشت