اُمـــیـد

مـَن در کـَسی #دُچـار شـده‌امـ کـِهـ او َدر #جـانم خُـلاصه می‌شـ.. بیشتر

اُمـــیـد
۳۴۴ پست
۱۵۹ دنبال‌کننده
۵۱,۸۴۴ امتیاز
مرد

تصاویر اخیر

و ۲ کاربر دیگر بازنشر کرده‌اند.
نشسته ام پشت میز چوبی
روی صندلی همیشگی
در همان کافه
صدای جیر جیر صندلی
توجهم را جلب می کند
انگار چیزی میخواهد بگوید
بیشتر شبیه ناله و گلگی
انگار دارد می‌نالد از من
که هر روز
روی ان مینشینم و در این که
تو آنطرف میز ننشسته ای با همان
لبخند شیرین و قشنگت و همان شال
سرمه ای دور گردنت
و چشمانت که پر است از شور زندگی...
در نبودنت کامشان را تلخ میکنم

یک نفر آنطرف تر نشسته فنجان قهوه اش خالی شده
و به روبرو زل زده
مانند من گم شده است
در تکاپوی یک خاطره

یک نفر در صندلی کناری نشسته و فنجان قهوه خالی شده اش
را برمیگرداند تا شاید طالعش خبر خوشی
برایش داشته باشد
از پنجره بیرون را نگاه میکنم
کسی در آن سو بیصدا سیگارش را روی
برگها رها میکند..
.
.

  • اُمـــیـد

    و من به همه این ها که بر میگردم
    میببنم چقدر شبیه من هستند
    این ها همه من اند روی تمام صندلی ها
    در تمام کافه ها
    روی تمام برگها
    این ها هه همه من اند
    در تکاپوی خاطره ای از تو....!!
    .

دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.



که هرشب،
هُرمِ دستاتو
به آغوشم بدهکارم…


.

" گاهی شنیدنِ صدای این خانومی که بد موقع می‌گوید:"مشترک مورد نظر در دسترس نمی‌باشد" ا
ز آژیر قرمز هم بدتر است.
چون دیگر پناه‌گاهی نیست
" گیریم باشد "
پناه‌گاه که تنهایی صفایی ندارد..
.باید یک عزیز جانی باشد تا بغلش کنیم که نمیرد "
یا در آن لحظه
به جز جانِ خودمان
به فکرِ جانِ او هم باشیم...!!

مصیبت که حتماً نباید
سیل و زلزله و جنگ باشد "
بعضَا دل‌تنگی از سیل بد تر است "
سیل می‌آید و خراب می‌کند و می‌برد "
ولی..
دلتنگی
می‌آید و خراب می‌کند و نمی‌برد ...!!

مشاهده ۷ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
آدم همینکه میبینه حالش خوبه
خوشحال میشه
حتی اگه
سلام و علیکی هم نباشه ..
بازنشر کرده است.
یک اصطلاحی هست که خدا چندین بار در قرآن ازش استفاده کرده:
"حتی ضاقت علیهم/علیه الارض...."

یعنی "کار به جایی می‌رسد که زمین با تمام فراخی‌اش بر آدمی تنگ می‌گردد."
بهترین توصیفی است که می‌شود
برای بعضی لحظه‌ها، و برخی حس‌ها
به کار برد،
اینطور وقتها چاره‌ای نیست جز
پناه بردن به خودش
باید به خودش پناه ببری،
تا آرام بگیری، دوست و آشنا هم نمی‌توانند برایت کاری بکنند.
آدمی تازه می‌فهمد که هیچ پناهی ندارد
جز خدا و این حس یک چیزی است شبیه دلتنگی، سردرگمی، دل‌آزردگی، یک چیزی شبیه درد!
بازنشر کرده است.
ما فراموش نمی‌کنیم،
بلکه چیزی خالی در ما آرام می‌گیرد ..
آنچه در درون آدم می‌مونه
بی نهایت بیشتر
از آن چیزیه که
به صورت کلمات بیرون می آید.

شکلینی اوریمده بوکوب ساخلارام ..

خیالیم اوجالدی
گور هاردان ،هارا
داغ اوستن ،داغ وئردی ،قلبیمه یارا

مشاهده ۳ دیدگاه ارسالی ...
هـیچ چیز شـبیه چـیز دیگری نیست
و هیـچکـس جـای خـالی
کسی را پـر نمی‌کند
چیزهایی را
داریم که اگر کـم شوند
جایگزینی نداریم ..!!

«يشقى المرء برقة قلبه»

آدمیزاد به اندازه‌ی لطافت قلبش رنج می‌کشد.

دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.

تنها دردها می‌دانند
که چه ساعتی از شب است..!!

دیدگاه غیرفعال شده است.

و شب که تا زانو می‌رسد
تحمل را کوتاه می‌کند..!

دیدگاه غیرفعال شده است.
نوشت:
«دلم روشنه اما آیا شب از این همه تاریکیِ خودش نمی‌ترسه؟»
دیدگاه غیرفعال شده است.


«چیزی گم است در من‌،از آرزو فراتر»

دیدگاه غیرفعال شده است.