" گاهی شنیدنِ صدای این خانومی که بد موقع میگوید:"مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد" ا
ز آژیر قرمز هم بدتر است.
چون دیگر پناهگاهی نیست
" گیریم باشد "
پناهگاه که تنهایی صفایی ندارد..
.باید یک عزیز جانی باشد تا بغلش کنیم که نمیرد "
یا در آن لحظه
به جز جانِ خودمان
به فکرِ جانِ او هم باشیم...!!
مصیبت که حتماً نباید
سیل و زلزله و جنگ باشد "
بعضَا دلتنگی از سیل بد تر است "
سیل میآید و خراب میکند و میبرد "
ولی..
دلتنگی
میآید و خراب میکند و نمیبرد ...!!
خیالیم اوجالدی
گور هاردان ،هارا
داغ اوستن ،داغ وئردی ،قلبیمه یارا
اُمـــیـد
و من به همه این ها که بر میگردم
میببنم چقدر شبیه من هستند
این ها همه من اند روی تمام صندلی ها
در تمام کافه ها
روی تمام برگها
این ها هه همه من اند
در تکاپوی خاطره ای از تو....!!
.