به جا خواهد ماند؛
چاى مان ته فنجان
كودكى هامان در كوچه ها
بغض سنگين شادمانى ها در گلوى مان
و معشوقه هاى مان در دور دست ها😔
نزار قبانی یه نصیحت فوق العاده میکنه و میگه: «تا زمانی که از عمق دوست داشتن طرف مقابلت مطمئن نشدی عمیقانه دوست نداشته باش چرا که عمق عشق امروز همان عمق زخم فردای توست...» و چقدر درست میگه!
اين درسته كه هيچكسی از نبود آدم ديگه ای نمرده اما باور كنيد زندگی با بودن بعضيا انقدر قشنگه كه ديگه حتی يه لحظه ام زندگی بدون اونو نميخوای.🥺
.
من از همین دور به یادتم؛
از همین دور مواظبتم؛
از همین دور بهت عشق میدم؛
از همین دور میبوسمت
بدون اینکه بفهمی????🖇
.
اگه ازم بپرسن قشنگترین واژهای که یاد گرفتی چیه؟ میگم پذیرش.
پذیرفتن شرایط با تمام سختیهاش ، پذیرفتن آدما با تمام نقصهاشون ، پذیرفتن اینکه مشکلات هست ولی باید ادامه داد ، پذیرفتن اینکه گاهی اشتباه میکنم ، پذیرفتن اینکه من کامل نیستم، پذیرفتن تموم فقدان ها، پذیرش تمام از دست دادن ها، شکست خوردن ها، رها شدن ها، داشتن پذیرش یعنی پایان دادن تمام دعواها و اختلافها. پایان حال بد و جنگ اعصاب و شروع آرامش.
از پاپا ژو پرسیدم :عشق را برایم تعریف کن.
او هم مثل همیشه ریشش را خاراند گفت :عشق عشق است دیگر.یعنی کسی باشد که دلیلت برای ادامه دادن این زندگی باشد.کسی که در سختی هایت تو را در بغلش پنهان کند، کسی که آنگونه که دوستش داری تو را دوست بدارد و..... اه دیگر نمیدانم ،بس کن جوانک ،این روز ها که دیگر عشقی نیست.عشق شده است همان داستانی که شب ها در کوچه بازار ها در گوش هم میخوانند و صبح آن را از یاد میبرند.تو هم فراموشش کن.
در دنیا دیگر عشقی وجود ندارد!
میشود بدون توهم خوب بود،
میشود دل کند از تو،
میشود خاطرات را به دست باد داد،
میشود دیگر برای آن چشم ها نمرد،
میشود خوشحال بود،بازهم خندید،
میشود شبهای دلتنگی را سر کرد،
میشود تنهایی هم زیر باران قدم زد،
ولی
دوباره عاشق شدن،نمیشود که نمیشود.
چه آدم هایی که فقط نیاز داشتن به شنیده شدن، یک نفر که از روزت براش بگی، از اتفاقهایی که ذوق تعریفشو داشتی، کسی نبود، انقدر نبود که ذوق تعریف کردنش هم رفت، انقدر که دیگه دلت نخواست حرف بزنی.
ما
ظاهراً
آبادهایی
باطناً
ویرانه ایم ...🌱
الان دقیقا همون جایی ام که همایون شجریان میخونه :
تو شب سیاه تو شب تاریک
از چپ و از راست از دور و نزدیک
یه نفر داره جار میزنه جار
آهای غمی که مثل یه بختک
رو سینه ی من شده ای آوار
از گلوی من دستاتُ بردار
دستاتُ بردار از گلوی من
وقتی نگاش می کنید بهش بگید:
«چشمات شروع ماجرا بود
منم پیگیر این ماجرای جذاب.»
قشنگ قند تو دلش آب میشه...
وقتی گلی را دوست دارید
آن را میچینید.
اما وقتی عاشق گلی هستید
آن را هر روز آبیاری میکنید.
فرق بین عشق و دوست داشتن این است
دوستت دارم به اندازه نامه های شاملو به ایدابه اندازه حس خواب ۵دقیقه صبح به اندازه حس تموم شدن امتحانات به اندازه اون استرسی که میبینمت میگیرم به اندازه تک تک ضرباتی که قلبم میزنه به اندازه بوی بارون و قشنگی رنگین کمون به اندازه تموم آهنگهایی که برات فرستادم به اندازه همه دوستت دارم های دنیا به اندازه تموم حرفای قشنگی که وجود داره به اندازه هرلحظه ای که بهت فکر کردم... دوستت دارم ، خیلی دوستت دارم
وقتی چشماتو دیدم
دیگه مهم نبود بعدش قراره چند صدتا چشم ببینم !
خوشگل ترینشون چشمای تو بود.
ولی هیچکس چشماش مثل تو نیست
هیچکس مثل تو نمیتونه انقدر قشنگ بخنده .
هیچکس برام به اندازه تو دوست داشتنی نیست
تو هرکاری میکنی که حتی قلبم لبخند بزنه!
آرش ( گروه لاله های سرخ )
لینک