اونجا که محسن انشایی میگه:
مثلِ یک شایعه در حسرت باور شدنم…
دقیقا همونجام
یه دعای قشنگی خوندم نوشته بود :
« رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا »
یعنی :
خدایا منو توی (هرکاری و شغلی یا هرچیزی ..) به درستی وارد کن و به درستی بیرون بیار! و همیشه از سمت خودت یه نیروی کمکی برای من بفرست ...
همینقدر قشنگ و زیبا
بدترین حالتی که ممکنه برای یه آدم پیش بیاد اینه که همزمان هم احساسی باشه و هم منطقی، یعنی قلبش داره مچاله میشه ها، ولی مجبوره منطقی تصمیم بگیره، بعدش باید روزها و ماهها و حتی سالها بشینه به قلبش توضیح بده که اگه اون کارو نمیکردم بیشتر مچاله میشدی.
اما مگه قلب حالیشه؟ وقتی دیگه صلحی نباشه بین عقل و قلبت، انگار لای منگنه ای، چون نه مغزت قلب داره، و نه قلبت مغز.
تو کتاب مردی به نام اوه، فردریک بکمن یجا میگه؛
"عشق از دست رفته هنوز هم عشق است..
فقط شکلش عوض می شود، همین.
دیگر نمی توانی لبخند عشقت را ببینی
یا برایش غذا ببری یا موهایش را نوازش کنی و یا با او برقصی.
اما وقتی این حس ها ضعیف می شوند، حس های دیگر قدرت می یابند.
خاطرات! خاطرات شریکت می شوند.
تو آن را غذا می دهی. بغلش می کنی.
با آن می رقصی..."
کاملا طبیعیه که دلت برای کسی که روزی دوسش داشتی تنگ بشه...
ناراحت بشی، دلتنگ بشی...
پس فراموش نکن اشکالی نداره به خاطر چیزی ناراحت باشی که فکر کردی قبلا فراموشش کردی.
تو را از زخمهایی که در سینهات داری، میبوسم.
و میگویم: تمام حال خوبهای دیر شده
دیگر جزئی از زندگی نیستند.
من امّا دوست داشتم کمی از زندگیات باشم.
فقط گاهی…
گاهی…
هر از گاهی که تقریبا همیشهام را تشکیل میدهد
احساس تنهایی میکنم و به خودم میگویم:
«ای کاش کسی بود... که با ماندش تشویق میکرد
مرا به ادامهی دنیا، به عاشقی، به حیات، به تنفس»
اما نیست... هیچکس نیست!
این مکالمه با خودم را با آهی از درون وجودم
ترکیب میکنم و میگویم: «ای کاش کسی بود تا
دلخوش بودم به دلخوشیِ بودنش، به دلخوشی دیدار هایش،
به دلخوشی دستانش را گرفتن، در چشمانش زل زدن...»
اما فقط گاهی که همیشهام را تشکیل میدهد
احساس تنهایی میکنم،
تنهایی در حدود بی کسی مطلق و بی کسی افراطی…
تنهایی فقط واسه وقتایی که تنها تو اتاق خالی نشستی و درو قفل کردی نیست.
تنهایی میتونه یه حسِ سنگین وقتی که وسط جمع دوستات نشستی، توی شهربازیای، سینمایی، حین خوردن شام با شخصی که باهاش تو رابطهای باشه.
تنهایی زمان و مکان نمیشناسه.
واسه رلتون کادو ولنتاین بفرستید در خونش ولی اسمتون رو روش ننویسید
اگه ازتون تشکر نکرد کات کنید
تا آموزش های بعدی بدرود
😂😂😂😂😂😂😂😂
گاهی به نصیحت نیازی نداریم.
گاهی فقط نیاز داریم بشنویم که در تحملِ رنجِ زندگی تنها نیستیم.
!!!
اینقدر نگران نباش
یک وقتهایی همهچیز
از هم میپاشه
تا سر جای درستش قرار بگیره...
با خودم هربار میگفتم اگر جایی باهم روبرو شدیم تو چشاش زل میزنم و از کنارش رد میشم
اما
اما امروز که از دور دیدمش متوجه شدم چقد دل تنگشم به خودم که اومدم دیدم صورتم خیسه،
تو را از گٌل نه از گِل آفریدند
ز عطر یاس و سنبل آفریدند
نمیدانم تو را با این قشنگی
چرا اینگونه منگل آفریدند . . . ؟؟
روز مردو تبریک میگم به همه 🌺🤪
کاش مثه ومپایر میشد وقتایی که خسته میشی از دنیا و ادماش قلبت سنگینی میکنه ،قلبو در اورد و گذاشتش یه گوشه کنج طاقچه.
آدمایی که شانس اینو نداشتند مورد محبت کسی قرار بگیرند؛
شبیه عروسکی که هیچوقت فروش نرفت، مواد غذایی که قبل از مصرف تاریخشون گذشت و کتابی که هیچوقت ورق نخورد، غمگینند اینارو اذیت نکنیم اینا بحدکافی اندوهگین اند...
amirali
سلام و وقت بخیر
خوشحال میشیم تشریف بیارید گروهمون
ازتون دعوت میکنم عضو گروه باشید و بهترین لحظه ها رو داشته باشین
لینک گروه
لینک
ممنون