روزی، در پستوی اتاقِ پدربزرگم، ورقی فرسوده یافتم، به خط پدربزرگم. کوچک بودم، به سختی نوشته را خواندم. امّا هیچ معنائی فهم نکردم. مگر روزی که، زخمِ جهل را، در جانِ خویش دانستم.
پدربزرگم نوشته بود: تا زمانیکه باغِ وجود خود را، مأوای درازگوشان کردهای، پرندە جانت، شعور هیچ پروازی را، فهم نخواهد کرد.
ღمهدیارღ
متن زیبا عالی
ღمهدیارღ
آرزویم برایت رسیدن به هر آنچه آرزویش داری...🌸💕
لایک به پستهای زیبای شما
ارادتمند شما
مهدیار
1403/02/12
شهریور
بسیار زیبا بود مژگان خانم ...
درود سپاس و ارادت
mojgan
متن زیبا عالی
ممنونم عالی حضور شماست
mojgan
آرزویم برایت رسیدن به هر آنچه آرزویش داری...🌸💕
لایک به پستهای زیبای شما
ارادتمند شما
مهدیار
1403/02/12
ممنون از دعای خوبتون
لایک به حضورتون
mojgan
بسیار زیبا بود مژگان خانم ...
درود سپاس و ارادت
ممنون از محبتتون
ارادتمندیم
ღمهدیارღ
ممنون از دعای خوبتون
لایک به حضورتون
سلامت باشید مژگان عزیز