دستِ خودم نیست !
صبح که می شود ؛
بی اختیار دنبالِ اتفاقاتِ خوب می گردم
دنبالِ آدم هایِ خوبی
که حالِ خوبم را
با لبخند هایشان
به روزگارم سنجاق کنم ...
یک روزِ خوب ، اتفاق نمی افتد ،
ساخته می شود !!!...
روزتون بی نظیر
کاش باران بودم و غم پنجره را میشستم
و به هر کس که پس پنجره غمگین مانده
از سر عشق ندا میدادم:
پاک کن پنجره از دلتنگی که هوا دلخواه است
گوش کن باران را که پیامی دارد
دست از غم بردار زندگی کوتاه است
باز کن پنجره را روز نو در راه است
انگار کابوس این روزهای خاکستری
سایه انداخته به خیال من
حوالی این ساعتهای بارانی
جای زیادی برای رفتن ندارم
غیر از
آغوش تو
یا
کوچه پس کوچههای این شهر غریب
زلف تو خیس و تنت سرد و هوا بارانی
شاید این مردِ پر از درد نمیخواست بداند که هنوز
سفر از خاطرهها آسان نیست،
موج دریای غمت طوفانی است
و در این راه، از این موج گذر باید کرد
صبر باید میکرد،
حکایتِ بارانِ بی امان است
این گونه که من
دوستت میدارم
شوریدهوار و پریشان باریدن
بر خزهها و خیزابها
به بیراهه و راهها تاختن
بیتاب، بیقرار
دریایی جستن
و به سنگچین باغ بسته دری سر نهادن
و تو را به یاد آوردن
حکایت بارانی بیقرار است
این گونه که من دوستت میدارم
وای باران باران
شیشه پنجره را باران شست
از دل من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست؟
آسمان سربی رنگ
من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ
میپرد مرغ نگاهم تا دور
وای باران باران
گاه میاندیشم میتوانی تو به لبخندی این فاصله را برداری
تو توانایی بخشش داری
دستهای تو توانایی آن را دارد که مرا زندگانی بخشد
چشمهای تو به من میبخشد
شور و عشق و مستی
و تو چون مصرع شعری زیبا
سطر برجستهای از زندگی من هستی
محسن
سلام 🌺 صبح بخیر 🌺
رسیدن بخیر 🌺
نیلیا
سلام 🌺 صبح بخیر 🌺
رسیدن بخیر 🌺
سلام دوست من.. صبح شما هم بخیر
مرسی از محبت شما
Ali gholami
سلام صبح بخیر 🌷
نیلیا
سلام صبح بخیر 🌷
سلام علی آقای عزیز.. صبح شما هم بخیر
امیدوارم خوب باشید
Ali gholami
مرسی متچکرم عاقبتتون بخیر باشه ...خدا را شکر به خوبی شما نیلیا خانم 🌷🌷
نیلیا
ممنونم..امین .. عاقبتمون بخیر رفیق... خوشحالم که خوب هستین.
سرکار هستین ؟
خان دایی جون
سلام
نیلیا
سلان
سلام ب خودت خان دایی عزیز
صبحتون قشنگ
خان دایی جون
سلام ب خودت خان دایی عزیز
صبحتون قشنگ
همچنین
نیلیا
همچنین
ممنونم...اون دخترتونه؟
خان دایی جون
ممنونم...اون دخترتونه؟
بعله
نیلیا
بعله
چقده ماشاالله نازه...خدا براتون نگهداره
خان دایی جون
چقده ماشاالله نازه...خدا براتون نگهداره
ممنونم ،خوشحالم کردی ،ایشاالله قسمت خودت
ARMAN
سلام رفیق صبحت بخیر
نیلیا
ممنونم ،خوشحالم کردی ،ایشاالله قسمت خودت
یه چی هم بگم تو دلم نمونه ،چقدر عکس خودتون پر از هیبته
نیلیا
سلام رفیق صبحت بخیر
سلام منم ب خودت رفیق بامرام... صبح شما هم بخیر
حال دلتون چطوره ؟
ARMAN
سلام منم ب خودت رفیق بامرام... صبح شما هم بخیر
حال دلتون چطوره ؟
ای خداروشکر نیلیاجان
نیلیا
ای خداروشکر نیلیاجان
خدا رو شکر... همیشه خوب باش رفیق خوبم
خان دایی جون
یه چی هم بگم تو دلم نمونه ،چقدر عکس خودتون پر از هیبته
بازم ممنونمازت ،محبت دارید
ARMAN
مرسی رفیق مهربونم
نیلیا
بازم ممنونمازت ،محبت دارید
خان دایی عزیز و مهربانم
نیلیا
مرسی رفیق مهربونم
خواهش می کنم... لطف دارید
Ali gholami
ممنونم..امین .. عاقبتمون بخیر رفیق... خوشحالم که خوب هستین.
سرکار هستین ؟
مرسیانو...آره مشغول کار هستم 🌷💯💫
نیلیا
مرسیانو...آره مشغول کار هستم 🌷💯💫
چه با حال تشکر میکنین..خخخ
خسته نباشید
Ali gholami
چه با حال تشکر میکنین..خخخ
خسته نباشید
لطف داری زنده باشی دلتون شاد لبتون خندون 🌷💯💫
نیلیا
ممنونم علی آقا
ARMAN
رفیق بتو میگن نیلیا
نیلیا
رفیق بتو میگن نیلیا
چطور مگه ؟
ARMAN
ینفر سر صبی اومد حالمو گرفت رفت فکر کردم رفیقه ولی نه
ولی تو سرشار از مهربانی هستی
نیلیا
ینفر سر صبی اومد حالمو گرفت رفت فکر کردم رفیقه ولی نه
ولی تو سرشار از مهربانی هستی
ای بابا...چرا حال گیری ؟
دنیا اصلا ارزش این حرفا رو نداره ..
بازم ممنون از محبت و لطف شما..
ARMAN
زنده باشی رفیق گلم
نیلیا
زنده باشی رفیق گلم
سلامت باشید دوست عزیز..
الان حالتون چطوره ؟
ARMAN
خوبم نیلیا جان
نیلیا
خوبم نیلیا جان
خوشحالم که خوب هستین... مراقب حال دلتون باشین لطفاً
ARMAN
خوشحالم که خوب هستین... مراقب حال دلتون باشین لطفاً
چشم
نیلیا
چشم
پرفروغ
ARMAN
برات داستانمو سرفرصت تعریف میکنم
نیلیا
منتظرم... وقتی برای شنیدن حرفاتون دارم.
ARMAN
معذرت اینجا نمیشه
نیلیا
متاسفانه خصوصی ام بستس.
ARMAN
تو خواهر کوچیکم هستی
نیلیا
تو خواهر کوچیکم هستی
ممنونم...برادر عزیز
ARMAN
افتخار میکنم بهت
نیلیا
افتخار میکنم بهت
مرسی
علی
دنبال آدما نباش چون دقیقا همونا باعث میشن که حالت خراب بشه
نیلیا
دنبال آدما نباش چون دقیقا همونا باعث میشن که حالت خراب بشه
هر چی ضربه خوردم از آدما بود
نیلیا
سلام خوشحالم که برگشتین
سلام مهدی عزیز...مرسی از شما
منم خوشحالم که دوباره شما رو میبینم
نیلیا
ممنونهمچنین
ممنونم دوست عزیز
نیلیا
ممنونهمچنین
.چه خبر دوست عزیز ؟مادر عزیز حالشون چطوره ؟
نیلیا
مرسی خوبن سلام دارن مادر شما چطورن؟
خدا رو شکر که خوب هستن...سلامت باشید
مادر منم خوبن و سلام دارن خدمتتون
نیلیا
خدا حفظشون کنه سلامت باشن ان شاللله
ممنونم که دوست مهربانم...خدا مادر شما رو هم حفظ کنه براتون
نیلیا
سلامت باشید رفیق... دیگه گرمسار نرفتین؟
نیلیا
ان شالله... امیدوارم یه سفر خوبی داشته باشید
نیلیا
ممنون دوست عزیزم
خواهش می کنم دوست عزیز
Malih
نیلیای نازنینم بهترینها نصیب دل مهربون و قشنگت
نیلیا
نیلیای نازنینم بهترینها نصیب دل مهربون و قشنگت
ملیح مهربونم...قربونت عزیزم..ب همچنین...دلت شاد و پر از آرامش عزیزم
ا
عالیی
نیلیا
عالیی
عالی بودن شماست
ا
مرسیتم مهربون
نیلیا
مرسیتم مهربون
خواهش می کنم دوست عزیز
ا
بزرگواری نیلیا بانو
نیلیا
بزرگواری نیلیا بانو
عزیزین برام دوست خوبم
ا
ممنونم از مهر و محبتت مهربانو جان
نیلیا
ممنونم از مهر و محبتت مهربانو جان
خواهش می کنم دوست عزیز و مهربانم...
ا
مرسیتم نیلیا جان بزرگواری ک
نیلیا
مرسیتم نیلیا جان بزرگواری ک
محبتتون مستدام باد
ا
سایتون پایدار
نیلیا
سایتون پایدار
لطفتون مستدااااااام
ا
برقرار و استوار باشید ک
نیلیا
برقرار و استوار باشید ک
مانا باشید رفیق
ا
برجا و دلربا عزیز
نیلیا
برجا و دلربا عزیز
حضورتون سبز و گرم
ا
جاتون نرم و قرص
نیلیا
جاتون نرم و قرص
مرسی
ا
بوخودا از بس که خوبین
نیلیا
بوخودا از بس که خوبین
مرسی مرسی مرسی... لطف دارید
ا
نه به اندازه شما ک
نیلیا
نه به اندازه شما ک
مرسیتم ک
ا
یاد گرفتی ک خخ
نیلیا
یاد گرفتی ک خخ
شاگردتم خووو خخ
ا
نوچ یاد داشتی ک خخ
نیلیا
پشت در کلاس تون یاد برداشتم ک خخ
ا
نه من خودم شاگردعالمم
درس پس میدم در محضر استادی چون شما
نیلیا
این تواضع و فروتنی شماست بزرگوار
ا
این لطف و گرم شماست ک
نیلیا
این لطف و گرم شماست ک
دود اگر بالا نشیند کسر شان شعله نیست
جای چشم ابرو نگیرد گرچه او بالاتر است
ا
✨
در آرزوی دریا، شوق رهاییام بود
حال مرا بپرسید از تنگهای خالی!
نیلیا
پیری آن نیست که بر سر زند موی سفید
هر جوانی که به دل عشق ندارد پیر است
ا
چارهٔ من کن
ومگذار که بیچاره شوم
سر خود گیرم
و از کوی تو آواره شوم
نیلیا
ز یاران کینه هرگز در دل یاران نمی ماند
به روی آب جای قطره ی باران نمی ماند
ا
تو به من گفتی:
از این عشق حَذر كن
تا فراموش كنی،
چندی از اين شهر سفر كن...
با تو گفتم:
"حَذر از عشق ندانم"
سفر از پیشِ تو هرگز نتوانم، نتوانم...!
نیلیا
ناله را هرچند می خواهم که پنهانی کشم
سینه می گوید که من تنگ آمدم، فریاد کن
امیر خسرو دهلوی
ا
اوست نشسته در نظر
من به کجا نظر کنم
اوست گرفته شهر دل
من به کجا سفر برم...؟!
نیلیا
اگر ان ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
بده ساقی می باقی که در جنّت نخواهی یافت
کنار آب رکن آباد و گلگشت مصلّا را
ا
دلتنگم و با هیچ کسم میل سخن نیست
کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست
نیلیا
در پیش رخ تو ماه را تاب کجاست
عشاق تو را به دیده در خواب کجاست
خورشید ز غیرتت چنین میگوید
کز آتش تو بسوختم آب کجاست
خاقانی
ا
بی تو دل و جان من سیرشد از جان و دل
جان و دل من تویی ای دل و ای جان من
نیلیا
دیدهام خورشید را در خواب، تعبیرش تویی
خواب دریا و شب مهتاب، تعبیرش تویی
حسین منزوی
ا
روی دستم آب و دانه دادمش اما چه شد؟
بعدِ عمری بر سر بام کسی دیگر نشست ..
نیلیا
آن سو مرو این سو بیا ای گلبن خندان من
ای عقل عقل عقل من ای جان جان جان من
مولانا
ا
گفتی که «مرا به خواب خواهی دیدن»
این را به کسی بگو که خوابی دارد...
🕯🕯🕯
نیلیا
فرقی نمی کند
پنجه ی طلایی آفتاب باشد
یا انگشت های خیس باران
این پنجره دیگر
جواب سلام آسمان را نخواهد داد
وقتی قرار نیست
تو از این کوچه بگذری
بهرام محمودی
ا
رک بگویم از همه رنجیدهام
از غریب و آشنا ترسیدهام
بیخیالِ سردی آغوشها،
من به اغوش خودم چسبیدهام
نیلیا
با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج
حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج
فاضل نظری
نیلیا
رک بگویم از همه رنجیدهام
از غریب و آشنا ترسیدهام
بیخیالِ سردی آغوشها،
من به اغوش خودم چسبیدهام
خوب کاری میکنین..خخخ
ا
همچنین ک
ا
نقش او در دل چه زیبا مینشست!
💛❤️
نیلیا
اول رخ خود به ما نبایست نمود
تا آتش ما جای دگر گردد دود
اکنون که نمودی و ربودی دل ما
ناچار ترا دلبر ما باید بود
ابوسعید ابوالخیر
ا
یادها رفتند و ما هم میرویم از یادها
کی پر کاهی بماند در میان بادها؟!
نیلیا
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
بیوفا حالا که من افتادهام از پا چرا؟
نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر میخواستی, حالا چرا؟
ا
تو را میخواهم ای آغوش جان بخش!
نیلیا
وقتی که زندگی من
هیچ چیز نبود
هیچ چیز به جز تیک تاک ساعت دیواری
دریافتم
باید، باید، باید
دیوانه وار دوست بدارم
کسی را که مثل هیچ کس نیست
فروغ فرخزاد
ا
دنیارو عاشق میکنم فقط بخاطر تو
غرق شقایق میکنم ، فقط بخاطر تو..
نیلیا
گفته بودی که چرا محو تماشای منی
آن چنان مات که حتی مژه بر هم نزنی
مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی
فریدون مشیری
ا
خلوت سرای نقش خيال تو، چشم ماست!
💛❤️
نیلیا
عاشقی را چه نیاز است به توجیه و دلیل
که تو ای عشق همان پرسش بی زیرایی
قیصر امین پور
ا
هر بوسهی او تشنهی بوسِ دگرم کرد!
نیلیا
ای خرم از فروغ رخت لاله زار عمر
بازآ که ریخت بی گل رویت بهار عمر
از دیده گر سرشک چو باران چکد رواست
کاندر غمت چو برق بشد روزگار عمر
ا
گَردِ غم فرش است دایم در غمآبادِ وطن
در غریبی نیست مکروهی بهجز یادِ وطن
نیلیا
یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
ا
قصه نيستم که بگويی،
نغمه نيستم که بخوانی،
صدا نيستم که بشنوی،
يا چيزی چنان که ببينی،
يا چيزی چنان که بدانی!
من درد مشترکم...
مرا فرياد کن!!!
نیلیا
برای چشمهایم
نماز باران بخوان
بغض کرده
ابری ست
اما نمیبارد
ا
چشممیخوانم
ا
امشب
من و باران همدم تنهایی هم هستیم
و چه عاشقانه هایی را که از تو برروی
قطره های باران خواهم نوشت!
دلم میخواهد بدانی
هر كجاى دنيا آرمیده باشی
شبهای بارانی من از تو برای باران
میخوانم و باران تا صبح میبارد و میبارد!!!
نیلیا
چشممیخوانم
بخدا میفتین تو زحمت نماز آیات باید بخونین
نیلیا
چشمهایم را میبندم
باران؛
شنیدنیست
محمدرضا واحدی
ا
زیاد فرقی نداره در ره مقصود نماز آیات خواندن هم نعمت است
نیلیا
وای، باران
باران
شیشه پنجره را باران شست
از دل من اما،
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟
حمید مصدق
نیلیا
زیاد فرقی نداره در ره مقصود نماز آیات خواندن هم نعمت است
ا
هر شبی را ڪه بہ پایان برسد روزے هست
جز شبِ عاشقِ مهجور ڪه بی پایان است
نیلیا
گاهی چتر را باید دستِ باران داد
روی سرِ خودش بگیرد
و ما
جایش بباریم
رضا کاظمی
ا
بیا و دستت را به من بده
می خواهم از زمستان سرد ِ اندوه
به بهار ِ آغوش ِ
جاودانت سفر کنم ...!💜
نیلیا
در پشت پنجره
دیدم
باران،
در اشک خویش،
غرق شده بود
ا
مرا
درديست دور از تو
كه نزد توست درمانش
نیلیا
باران، سرود ديگري سركن
شعر تو با اين واژگان شسته
غمگين است
محمدرضا شفیعی کدکنی
ا
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم...
نیلیا
کاش باران بودم و غم پنجره را میشستم
و به هر کس که پس پنجره غمگین مانده
از سر عشق ندا میدادم:
پاک کن پنجره از دلتنگی که هوا دلخواه است
گوش کن باران را که پیامی دارد
دست از غم بردار زندگی کوتاه است
باز کن پنجره را روز نو در راه است
ا
میان تاریکی تو را صدا کردم !
سکوت بود ؛
و نسیم که پرده را میبرد...
در آسمان ملول،
ستاره ای میسوخت
ستاره ای میرفت
ستاره ای میمرد...
نیلیا
روزهای بارانی را، سخت میگرفت
مردی که خود را
از چتر
به دار آویخت
مردی که خود را از چتر به دار آویخت
سیدصدرالدین انصاری زاده
ا
آدم است ديگر،
گاهى عاشق مى شود
لِه مى شود
از بين مى رود
اما باز هم،
ادامه مى دهد...
ا
راستی متولد چه سالی هستی؟
نیلیا
باران که میبارد
تمام کوچههای شهر
پر از فریاد من است
که میگویم
من تنها نیستم
تنها، منتظرم
تنها
کیکاوس یاکیده
نیلیا
باران
یا
دوش آب،
چه فرقی میکند؟!
وقتی عاشقی
زیر هیچ کدام
آواز نخواند
مژگان عباسلو
ا
نیست مرا، جز تو دوا
ای تو دوای
دلِ من...!
ا
ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﻋﺸﻘﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺩﺍﺭﻡ
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻋﺸﻖ ﭼﻪ ﺣﺎﺻﻞ ﺩﺍﺭﻡ
ﻣﯽﮔﺮﯾﺰﯼ ﺯ ﻣﻦ ﻭ ﺩﺭ ﻃﻠﺒﺖ
ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﮐﻮﺷﺶ ﺑﺎﻃﻞ ﺩﺍﺭﻡ
نیلیا
چترم را
کنار ایستگاهی در مه
جا گذاشتهام
خیس و خسته آمدهام
و حالا
شاعر که نه،
بارانم!
نجوا رستگار
ا
راستی متولد چه سالی هستی؟
نگفتی
نیلیا
نگفتی
میشه نگم..
نیلیا
باد که بیاید، باران که بیاید
تو باید به عمد از میان آوازهای کودکان بگذری
چترت را کنار ایستگاهی در مه فراموش کن
خیس و خسته به خانه بیا
نمیخواهم شاعر باشی، باران باش!
سیدعلی صالحی
ا
ابرهای همه عالم شب و روز
در دلم می گریند...
ا
نه نمیشه بگو
نیلیا
باران بهانه بود
که تو
زیر چتر من
تا انتهای کوچه
بیایی
و دوستی
مثل گلی
شکوفه کند
بر لبانمان!
جواد محقّق
ا
ما را به جز تو
در همه عالم عزیز نیست.
نیلیا
نه نمیشه بگو
ببخشید
ا
خواهش،میکنم بگو
نیلیا
چترها در باران
قارچهای متحرک هستند
و من،
از خوش بینی
سبدی ساختهام
پیش پایم
تردید،
سنگِ هشداری ست که به من میگوید:
قارچها اغلب سمی هستند
عمران صلاحی
ا
دلبر و یارِ من تویی
رونقِ کار من تویی
نیلیا
خواهش،میکنم بگو
بیخیال
ا
رفته ای از بر ما
چشم به راهیم بیا...
ا
نه بگو
نیلیا
گفتی میآیی
و یاد اخبار هواشناسی افتادم
که لذت بارانهای بی هنگام را میبرد
گفتی میآیی
و یاد تمام روزهایی افتادم
که بیهوده چتر برداشته بودم
لیلا کردبچه
نیلیا
نه بگو
چرا برات مهمه
ا
یادم نمیکنی
و زِ یادم نمی روی
یادت بخیر...
یار فراموشکار من...
ا
دوست دارم بدونم
نیلیا
چترهای آسمانیمان را باز کنیم
خدا میبارد بر کوه
ابرها بر شانههای کوه سنگینی میکنند
آنان را تا نزد آلاچیقهای خود راه دهیم
دارد باران میبارد
احمد عزیزی
ا
تو نیم دیگر من نیستی
تمام منی...
نیلیا
دوست دارم بدونم
ولی من دوست ندارم ک بگم
ا
تو بگو فقط یواش ک من بشنوم
نیلیا
این همه واژه
و من از سکوت لبریزم
انگار کابوس این روزهای خاکستری
سایه انداخته به خیال من
حوالی این ساعتهای بارانی
جای زیادی برای رفتن ندارم
غیر از
آغوش تو
یا
کوچه پس کوچههای این شهر غریب
مازیار مجد
نیلیا
تو بگو فقط یواش ک من بشنوم
من یواشکی بلد نیستم
ا
در گوش من بگو
نیلیا
زلف تو خیس و تنت سرد و هوا بارانی
شاید این مردِ پر از درد نمیخواست بداند که هنوز
سفر از خاطرهها آسان نیست،
موج دریای غمت طوفانی است
و در این راه، از این موج گذر باید کرد
صبر باید میکرد،
موج دریای غمت رام شود، شاید آرام شود
آرش منتظری
ا
نقشِ او
در چشم ما
هر روز
خوش تر
میشود ...
نیلیا
در گوش من بگو
بگذریم
ا
منتظرم
ا
نمیشه
نیلیا
چقدر این دوستداشتنهای بیدلیل
خوب است
مثل همین باران بیسوال
که هی میبارد
که هی اتفاقاً آرام و شمرده شمرده
میبارد
سیدعلی صالحی
نیلیا
نمیشه
اصرار نکنید
ا
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
ا
اصرار نمیکنم ابرام میکنم
نیلیا
باران ببار
ببار و خيابانها را غرق كن
بر سر اين چهار راه
در انتظار نوحيم
باران ببار و تنگ حوصلگی مكن
آب اگر از سر نگذشته باشد
کشتی نوح نخواهد رسید
نوح خواهد آمد
و كبوترش را
بر ميدانها و ادارههای دفن شده در توفان
رها خواهد كرد
تا بر نُک بانکها بنشيند
و از رستگاری
خبر آورد
قدری شتاب كن باران
ببين دلالهای چوب
چگونه بر هر سويی میدوند و عرق میريزند
باران
ببار و خيابانها را غرق كن
و فقط لامپها را نپوشان
كه چهره نوح را ببينيم
ما از جماعت كشتی
فقط ابليس را می شناسيم
محمد شمس لنگرودی
نیلیا
اصرار نمیکنم ابرام میکنم
خخخ
ا
همچنان خواهم راند
همچنان خواهم خواند
دور باید شد،
دور...
ا
کالا
بگو خب
ا
والا
نیلیا
حکایتِ بارانِ بی امان است
این گونه که من
دوستت میدارم
شوریدهوار و پریشان باریدن
بر خزهها و خیزابها
به بیراهه و راهها تاختن
بیتاب، بیقرار
دریایی جستن
و به سنگچین باغ بسته دری سر نهادن
و تو را به یاد آوردن
حکایت بارانی بیقرار است
این گونه که من دوستت میدارم
محمد شمس لنگرودی
ا
در جهان گریاندن آسان است
اشکی پاک کن
نیلیا
والا
من سی و خورده
ا
خورده ای مثلا چقدر
نیلیا
وای باران باران
شیشه پنجره را باران شست
از دل من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست؟
آسمان سربی رنگ
من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ
میپرد مرغ نگاهم تا دور
وای باران باران
گاه میاندیشم میتوانی تو به لبخندی این فاصله را برداری
تو توانایی بخشش داری
دستهای تو توانایی آن را دارد که مرا زندگانی بخشد
چشمهای تو به من میبخشد
شور و عشق و مستی
و تو چون مصرع شعری زیبا
سطر برجستهای از زندگی من هستی
حمید مصدق
نیلیا
خورده ای مثلا چقدر
خورده است دیگه...خخ
ا
مرا
امید وصال تو
زنده میدارد...
نیلیا
بزن باران که امشب مست مستم
حکایت نامه عشقم رو بستم
بزن سازی بر آن چشمان مستش
بزن تا قیامت با تو هستم
ا
خب چقدر از ۱ تا ۹ خورده ایه
ا
مائیم
که بی هیچ سرانجام
خوشیم...
نیلیا
۲
نیلیا
دست تو و یک غروب آبان کافی ست
حالا که دلم گرفته، باران کافی ست
مثل دوقلوهای به هم چسبیده!
یک چتر، برای هر دوتامان کافی ست
مریم پیله ور
ا
ی سوال منو میشناسی
نیلیا
بر نیمکت شکسته ای در باران
در دست تو چتر بسته ای در باران
باران باران باران باران باران
تنها تنها نشسته ای در باران
جلیل صفربیگی
ا
چو شب گيرم خيالت را در آغوش
سحر از بسترم بوى گُل آید
نیلیا
شما رو ؟ نه نمیشناسم
چطور مگه ؟
نیلیا
دیشب باران قرار با پنجره داشت
روبوسی آبدار با پنجره داشت
یکریز به گوش پنجره پچ پچ کرد
چکچک چکچک چکار با پنجره داشت
ا
حس میکنم آشنایی و میشناسیم
ا
دل نهادم به صبوری
که جز این چاره ندانم.
ا
دائماً یکسان نباشد حال دوران
غم مخور.
نیلیا
ن ،من همچین حسی ندارم ..خخ
نیلیا
خوشا هر باغ را، بارانی از سبز
خوشا هر دشت را، دامانی از سبز
برای هر دریچه، سهمی از نور
لب هر پنجره، گلدانی از سبز
قیصر امین پور
ا
جون من راست میگی؟
ا
اندر تن من؛
جان و رگ و خون همه "او" ست
نیلیا
جون من راست میگی؟
قسم چرا
نمیشناسم
ا
اوکی
ولی مشکوکم
نیلیا
حالا چرا فکر میکنید که من اشنام؟
چطور ب این نتیجه رسیدین؟
نیلیا
غصه میسوزد مرا، باران ببار
کوچه میخواند تو را، باران ببار
ابرها را دانه دانه جمع کن
بر زمین دامن گشا، باران ببار
خاک اینجا تشنه دلتنگی است
آسمان را کن رها، باران ببار
باغبان از کوچه باغان رفته است
ابر را جاری نما، باران ببار
ا
امشب ای مه
تو هم از طالع من غمگینی
نیلیا
من ب آمار زمین مشکوکم..خخ
ا
من به تو
نیلیا
شدم مانند رود از بارشی جریان که میگیرد
که من بدجور دلتنگ توأم، باران که میگیرد
دلم تنگ است میدانی؟ پناهم شانههای توست
کمی اشک است درمانش دل انسان که میگیرد
ا
"تو"
خواستنى ترين دست نيافتنىِ اين شهرِ شلوغى
ا
عشق
رازیست
که تنها به خدا باید گفت...
نیلیا
خیلی شک نکن...خخخ
ا
نمیتونم
نیلیا
همیشه سر به زیر و ساده بودی دختر باران
شبیه من تو هم افتاده بودی دختر باران
شلال گیسوانت را به دست باد میدادی
گمانم روستایی زاده بودی دختر باران
نیلیا
گمشده ای داری انگاری؟
ا
من فعلا برم با اجازه
ا
گمشده ای که خودشو معرفی نکنه چه حیف
نیلیا
مرسی ک همراهم بودین و همراهی کردین..خیلی خوش گذشت
ا
من ممنونم از مهرت
نیلیا
من ک گمشده ی شما نیستم رفیق
نیلیا
کلا من خودم گمشدم خخ
ا
برگشتی خودتو قشنگ معرفی کن بهم
ا
سر تا پا خخ
نیلیا
الکیه مگه ...خخ
ا
چیزیم جا نزاریا
ا
دقیقا
نیلیا
من هنوز ب خونواده ام خودمو معرفی نکردم خخ
ا
یادتم نره
ا
به من میکنی نگران نباش
نیلیا
من حافظه ندارم خخ
نیلیا
اجباره؟
ا
هزار و یک شب
خیال بافتم
از تویی که یک شب
نداشتمت...🥹
ا
هم ارع هم نه
نیلیا
اشک و باران با هم از روی نگاهش میچکند
او سرش را میبرد پایین… خیابانِ شلوغ
عابران مانند باران در زمین گم میشوند
او فقط میماند و چندین خیابانِ شلوغ
او فقط میماند و دنیایی از دلواپسی
با غمی بر شانه اش سنگین… خیابانِ شلوغ
نجمه زارع
نیلیا
خب پس معرفی در کار نیست..خخ
ا
یاد اوری،میکنم
ا
هست بوقتش
ا
فعلا
نیلیا
خبر خیر تو از نقل رفیقان سخت است
حفظ حالات من و طعنه آنان سخت است
لحظه بغض نشد حفظ کنم چشمم را
در دل ابر نگهداری باران، سخت است
ا
مشکل ما از جایی شروع شد
که نگاه ما به هم،
نگاه آدم به آدم نبود
نگاه آدم به فرصت بود...
ا
ز همه دست کشیدم
که تو باشی همه ام...
ا
غربت آن است؛
که در جمعی و جانانت نیست...!
نیلیا
من یک نفر
شبیه باران بر دریا
بیهوده به تو فکر می کنم
و سهم بیشتری
از قدم زدن در پیاده رو را
مال خودم می کنم
مثل یک پدر
دست های دلم را به دست می گیرم
و در کوچه ها تاب می خوریم
به پارک
سینما
به بلندترین نقطه ی شهر
فرقی نمی کند
اصلا به هرجایی که تو بودی باید رفت
دلم
نیلیا
ناودانها شرشر باران بی صبری ست
آسمان بی حوصله، حجمِ هوا ابری ست
کفشهایی منتظر در چارچوب در
کوله باری مختصر لبریز بی صبری ست
ا
غربت آن است؛
که در جمعی و جانانت نیست...!
ا
مائیم و
تو ای جان
که جگر گوشه مایی ..
نیلیا
دلم لک زده
برای یک بار هم شده باران که میبارد
تو در خیالم که نه در کنارم باشی
ا
چشم میمانم در کنارت خخ
نیلیا
خخخ... چشمتون بی بلا
نیلیا
خوبین ؟
ا
شکر بخوبیت
چطوری تو خوبی
ا
دارد
همه چیز
آن که تو را داشته باشد ...
نیلیا
شکر بخوبیت
چطوری تو خوبی
منم خوبم
نیلیا
حیران اطوار خودم، درمانده کار خودم
هر لحظه دارم نیتی چون قرعه رمال ها
ا
خدا را شکر
ا
چيزی كه فراوان است اينجا
تنهايیِ بی دريغِ من است
ا
حذر از عشق ؟ندانم !
سفر از پيش تو؟
هرگز نتوانم !
نتوانم !
نیلیا
سعدی آن نیست که درخورد تو گوید سخنی
آن چه در وسع خودم در دهن آمد گفتم
ا
زندگی گر هزار باره بوَد،
باردیگر تو
بار دیگر تو...
ا
یارانِ نو گرفتی و ما را گذاشتی کنار
ما بیتو ناخوشیم اگر تو خوشی ز ما
نیلیا
ا