«امیدوارم به چیزی که می‌خوای برسی و پشیمون نشی!» این آخرین جمله‌ای بود که از من شنید.
یه لبخند زد و گفت مرسی ولی آدم هیچ وقت از آرزو‌هاش پشیمون نمیشه.
بغلش کردم و گفتم می‌بینمت رفیق.
خیلی سال ندیدمش. تا اینکه خیلی بی‌سر و صدا برگشت. بدون سلام. بدون هیچ حرفی. فقط بغلم کرد.‌
گفتم خوبی؟ گفت خوب میشم.
شروع کرد به تعریف کردن، اینکه کجا بوده، با کی بوده، چیکار کرده و... وسط حرفاش گفت بین خودمون باشه ولی خیلی پشیمون شدم.
گفتم فدای سرت. می‌دونی رفیق آدم بعضی وقتا دوست داره اشتباه کنه. دوست داره فریب بخوره. دوست داره به مسیر اشتباهش ادامه بده. اصلا دوست داره گند بزنه به زندگیش. انگار یه نیرویی جلوی چشمش رو می.گیره تا نبینه. مغزش رو از کار میندازه تا متوجه اشتباهاتش نشه.
سرش رو تکون داد و گفت آره؛ ولی می‌دونی چی خیلی سخته؟ اینکه پیش‌بینی آدم درست از آب در نمیاد. اینکه دوست داره آرزوش رو باور کنه نه حقیقت رو! برای همین ادامه میده. هر چند که ادامه دادن یه اشتباه بزرگ‌ترین اشتباهه. حق با تو بود آدم بعضی وقتا از رسیدن به آرزوهاش پشیمون میشه.