بعضى آدمها را بايد آنقدر تكثير كرد،
تا مبادا نسلشان منقرض شود.
آنها كه دليلِ حالِ خوبتان هستند...
آنها كه حتى با فكر كردن بهشان،
لبخند روى لبت مينشيند...
همان آدمهايى كه در بدترين شرايط،
شما را تمام و كمال پذيرا بودند...
داريد اگر از اين ناياب ها،
دو دستى بچسبيدشان...
علی_قاضینظام
چیزی که آدم را سر جایش نگه دارد
چیزی که نگذارد فاصله آدم از ساحل
آرامش زیاد شود چیزی که نگذارد امواج آدم را
بکشاند به ناکجا حالا لنگر آدم گاهی یک آدم دیگر است
گاهی یک فکر و اعتقاد است گاهی ایمان است
گاهی عادت روزانه است گاهی کار است
گاهی یک جمع دوستانه است
گاهی یک دوره خانوادگی استگاهی یک باشگاه ورزشی است
گاهی چهار تا کتاب است گاهی یک مشت خاطره
لنگر هر کس هر چه هست فاصله اوست
با سرگردانی در دریای روزگارفاصله اوست تا گم شدن
فاصله اوست با آوارگی
همیشه برای فرار از این طوفان های
زندگی از این حرفهای آزار دهنده که هرروز
میشنوی یک لنگر داشته باش.
رها باش و با رهایی زندگی کن حتی در میان دوز و کلک
هر زمان که به جای ترس و اضطراب
احساس شادی و آسودگی کردی رها هستی
هر زمان که از عقاید خوب و بد دیگران مستقل باشی
رها هستی وقتی نیاز به تائید را از دست می دهی
و دیگر نمیخواهی خوب یا بد سنجیده شوی
رها هستی وقتی قبول داری که به حد کافی خوب هستی
و نیازی به حضور دیگران در کنارت برای رد یا صلاحیت حضورت نداری
رها هستی وقتی تسلیم لحظه اکنون می شوی تسلیم آنچه هست
و قبول می کنی که عالم هستی پشتیبان توست رها هستی
وقتی که رنجش ها و غم ها را رها و بخشش را انتخاب می کنی
حتی زمانی که فریب بزرگ دوست ها را میخوری
رها هستی وقتی سخنان دروغ کسی را میشنوی
و به او این حس را میدهی که فریب خورده ای رها هستی
وقتی خودت باشی در تمام لحظه هایت نیاز بودن با غیر را نکنی
رها هستی وقتی بود و نبود انسانها برایت خط زندگی تعیین نکند
رها هستی خود را از قید دنیا رها کن خودت باش
آنگونه زندگی کن که خودت و دلت و خدایت بدانند رها هستی.
همیشه که نباید بنشینیم
و بدیهای روزمان را مرور کنیم!
گاهی باید نشست
خوشی ها را شمرد چای نوشید
و پشت کرد به تمام نداشتنها
و غصه هایی که عمری با آن زندگی کردیم ...
قلبت را آرام کن
یک وقت هایی بنشین و خلوت کن با روح درونت
بیشتر لمس و تجربه اش كن
نگاه كن به نعمت هایت
نگاه کن به اطرافت
به خوشبختى هایت
به کسانی که میدانی دوستت دارند
به وجود آدم هایی که برایت اهمیت دارند
و از همه مهم تر به حضور خدایی که تنهایت نخواهد گذاشت
گاهی یک جای دنج انتخاب کن
گاهی یک جای شلوغ
آرامش در حضور خدا را در هر دو پیدا کن
هم در کنار شلوغی آدم ها
هم در کنج خلوت تنهایی
دل مشغولی ها را گاهی ساده تر حس کن
باران را بی چتر بشناس
خوشحالی را فریاد بزن
و بدان که خدا همیشه با توست
صحبت از پژمردن یک برگ نیست!
وای! جنگل را بیابان میکنند!
دست خون آلوده را در پیش خلق،
پنهان میکنند.
هیچ حیوانی به حیوانی نمیدارد روا،
آنچه این نامردمان
با جان انسان می کنند.
صحبت از پژمردن یک برگ نیست
فرض کن مرگ قناری در قفس،
هم مرگ نیست
فرض کن یک شاخه گل هم
در جهان هرگز نرست
در کویری سوت و کور
در میان مردمی با این مصیبتها صبور !
صحبت از مرگ محبت
مرگ عشق
گفتگو از مرگ انسانیت است!