سکوت
۳۶۶ پست
۲۳ دنبال‌کننده
زن، متاهل
ليسانس
خانه دار
نقاشی

تصاویر اخیر

بازنشر کرده است.
می‌نوازد ساز، گیسویت، خبر داری گلم؟
زخمه بر جان میکشی هر دم، خبر داری گلم؟
من شدم مبهوت نجوای قشنگ موی تو
می‌کشد آخر مرا عشقت، خبر داری گلم؟

- فاضل‌ نظری
بازنشر کرده است.
صبحدم مهر نگاهت بہ جهانم جان شد
ژالہ ی  ڪنج  لبت  ،  بر  نفسم  باران  شد

ماندہ خورشید ، در آن ، چشم پر از آیینه
یڪ جهان در هوس مهرِ رُخت حیران شد


بازنشر کرده است.
جز وصف پیش رویت در پشت سر نگویم
رو کن به هر که خواهی گل پشت و رو ندارد
گر آرزوی وصلش پیرم کند مکن عیب
عیب است از جوانی کاین آرزو ندارد

- شهریار
بازنشر کرده است.
اگر از کمندِ عشقت بروم کجا گریزم؟

که خلاص بی‌تو بند است و حیات بی‌تو زندان

سعدی
بازنشر کرده است.
عقل پرسید که دشوارتر از مردن چیست؟

عشق فرمود، فراق از همه دشوارتر است...

فروغی بسطامی
بازنشر کرده است.
ڪمتر اے مونس جان بر من دیوانہ بخند

ڪہ در این دشت جنون عاقل و دیوانہ یڪیست


بازنشر کرده است.
من اگر نظر حرامَست بسے گناہ دارم

چہ ڪنم نمی‌توانم ڪہ نَظر نگاہ دارم...

بازنشر کرده است.
تو بہ من گفتے :

"از این عشق حذر كن"
تا فراموش كنی،چندے از اين شهر سفر كن!

با تو گفتم :
حذر از عشق ندانم
سفر از پیش تو هرگز نتوانم نتوانم



.
بازنشر کرده است.
تلخم ولی
قَسَم بہ عشق
تُو را مست مے ڪُنم !
چون بوسہ هاے بے هوا ؛
یڪ نَفَس ،
بدونِ فڪر،
دیوانہ وار ...
من دوست داشتَنَت را
جُرعہ جُرعہ مست مے ڪُنم ...


بازنشر کرده است.
گر دوست
واقفست ڪہ بر من چہ می‌رود
باڪ از جفای  دشمن و جور رقیب  نیست

بگریست چشم 
دشمن  من بر  حدیث من
فضل از غریب هست و وفا درقریب نیست


بازنشر کرده است.
همہ سهم من از خود
دلے بود ڪہ بہ تو دادم
و هر شب بغض‌ و گلویت را
در تابوت سیاهے ڪہ برایم ساختہ بودے، گریستم

و تو هرگز ندانستی
ڪہ زخم‌هایت زخم‌هاے مڪررم بودند ...!

ے
بازنشر کرده است.
خواب دیدَم ڪہ سَرِ زُلفِ تو در دَستَم بود

بوے عَطرے بہ مَشامَم زَد و بیدار شُدَم ...!

ے
بازنشر کرده است.
بگذار ڪہ تا
مے خورم و مست شوم
چون مست شوم بہ عشق پا بست شوم

پابست شوم
بہ ڪلے از دست شوم
ار مست شوم نیست شوم، هست شوم

بازنشر کرده است.
حالا ڪہ قرار است سال نو شود
ڪم ڪم باید دل تڪانے اے اساسے ڪنید
دلتان را بتڪانید از
رفتنے ها، نبودنے ها، نماندنے ها، نصفہ نیمہ ها
اما بجایش آدم هاے وفادار را نگہ دارید
یڪ دستے روے سرشان بڪشید
ڪہ مبادا گرد و غبار ڪدورت و غم روے آنها نشاندہ باشید
دور ریختنے ها را بریزید دور تا
یڪ فضایے خالے بماند
ڪار خدا را چہ دیدید
شاید در سال جدید
یڪے از جنس نابش بہ پست تان خورد
ڪہ باید بگذاریدش در فضاے تر و تمیز و خالے دلتان
از همین حالا برایش جا را باز ڪنید
دل تڪانے تان ڪہ تمام شد
براے خودتان آرزوهاے خوب ڪنید
و خود را آمادہ ڪنید براے اتفاقات قشنگ…
بازنشر کرده است.
‌‌


تو را ڪہ گفت ڪہ من بے تو مے توانم بود؟