وقتی عکس بهترین غذا رو میزاری
لذت میبری ولی گرسنه تر میشی
با نمایش بهترین چیزا شاید چشم پر ولی
قلب نازک و مخ هنگ و لب تشنه و
معده قار وقور میکنه
فیزیک گاهی از شیمی وتجسم بالاتره و بالعکس
وقتی گرسنه ای
تخم مرغ برات حکم کباب رو دارع
وقتی سیری کباب حکم تخم مرغ
ولی برخی وقتها بي ميلي
امان ازينكه
تشنه باشي و دریا کنارت
تشنه تر میشی مینوشی و سیراب نمیشی!!
یک جام مطلا را در نظر بگیر
خالی خالی
تنهایی ات بیشتر میشه
وقتی با جامهای توخالی
همنفس شی
دور خود گردیدیم و ماه نشدیم
دور دگران گشتیم
شاید شمس باشند ولی
چاله ای شدند
شاید ماده تاریک شویم
)!(;خب تو ازم چی میخای!؟
((!)):فقط محبت و زبون خوش
)!(:اخه همه زنها همینو میگن ولی
مرحله مرحله بیشتر و چیزای دیگ میخان
((!)):چون محبت کمرنگ و ناخالصی داره با
چیزای دیگ پوشش میدن تا
حرص نخورن چون وقتی لذت میبرن که
شرایط به میلشون باشه تا
همه وجودشون را بزارن وسط
غرغر وحرص دادن هم روشه حالشونو جا میارع
چون میفهمن زیر ابی میری و
باعزیرم وجانم خشک خالی
استثمار میکنی!!
(!):جرا دکتر بهم فلوکسیتین داده!؟
(؟):نتونستی خودتو اروم کنی فشار درونت زیاده
نیست او تا شاید اروممت کنه
گاهی فشار یک بغل از فشارهایی که در زندگی بهت میاد قویتره و ارومت میکنه!!
(!):بغلم کن(؟):نه اون باید بغلت کنه
ادم مطمینت
وگرنه با بقیه فشارخون میگیری!!
....
خربزه با عسل خوردن
حکایت ادمهایی هست که نمردند ولی لذت نمیبرند
چون شیرینی عسل شیرینی خربزه را پوشش میده و فکر میکنه یک چیز بیمزه را خورده
بگزریم که عسلهای تقلبی
خاصیت ندارند وفقط شیرین هستند برای کسی که دل فره ادش فرح اباد نیست
(!):در کنار او به ارامش رسیدن مهم است یا به هیجان رسیدن یا اسایش؟!
(؟):همینکه ندانی چرا در هیجانی
و با او بدانی کافیست
همانند کسی که میداند در بهشت است ولی نمیداند چرا بهشتی ست
افکارت را بنویس
بیست سال بعد بهش میخندی
یا بحال خودت گریه میکنی!!
ادمهای به ظاهر کامل
در صورت فهمیدن نقص کارشون
گارد ولاک دفاعی میگیرند
دنبال نقص محیط میگردند تا خودشون را مبرا کنند!!
لاک گارد خارپشتی نه لاک دفاعی لاک پشتی
نقص خودش یکجور
تکامله
چون فکر میکنی بهتر میتونی باشی
یک جراحت هایی هست
مث تخیل
بظاهر ارام
ولی درون را جریح دار پر اشوب و توفانی میکنه
مث نامی که بر لب داری و
درون منقلب سازد
من مطمینم همه در پی مسیح نفسی هستند تا
دمی جانشان اسوده گردد
از ترس اینده
از تشویش هزاران بایدونباید
از هزاران بیم وامید
(!):چرا!؟
(؟):چون مسایل زیادست
دغدغه خویش رایکنفر سازند یک مساله
برای همین در اغوشش گمگشته تا
دمی استراحت کنند از همه چیز
حشرات هر چه باشند
در تاریکی دنبال نورند و
در نور دنبال خزعبلات!!
خدا بشر را انچنان در تناقض افریدهه که
درونش نور وتنش گور و برونش همه سایه است ولی
فکر میکند زنده ست
حالت آب راکه داشته باشی
با خونگرمها میجوشی
با دلسردها یخ میزنی
ولی یک جایی بخارشدی و
یخ ها و داغها دیگر ترا نمیبینند ولی
تو همه را میبینی
خاموش ولی زنده ای
در جمع ولی تنهایی
صبور و سنگ صبور همه ای
راز عطر گل شاید همینست
تک وتنها ولی عطرش در سینه هزاران همنفسها