Amoo zakariya
۱۷۹ پست
۵۳ دنبال‌کننده
۱۷۱ امتیاز
مرد، همسر فوت شده
۱۳۶۸/۰۷/۳۰
ليسانس
آزاد
ايران، کردستان
زندگی مجردي

تصاویر اخیر

تغییر از اونجایی شروع میشه که دیگه نمیگی: زندگی با من مشکل داره که این اتفاق‌ها برام میفته
بلکه میگی:
زندگی همینه اما من باید بهترین ورژن خودم باشم.
رشد از اونجایی شروع میشه که دیگه نمیگی:
من قربانی رنج‌هام شدم
بلکه میگی: درد وجود داره اما من میتونم یا راه حلی پیدا کنم یا به پذیرش برسم.
•رشد و تغییر هیچوقت آسون نبوده چون تو نمیتونی کل دنيات رو تغيير بدی اما میتونی بارها و بارها، باورهات رو به چالش بکشونی!
لازمه ی دوام رابطه
شاید این باشه که همدیگرو بلد باشیم
وقتی که عصبانی هستیم
وقتی که دلخور هستیم
وقتی که هیجانات بر ما غلبه کرده
و وقتی که نمیتونیم درست فکر کنیم
اینجاهاست که باید همدیگرو یاد بگیریم
یادمون باشه که آدما الزاماً خوب یا بد نیستن
ولی حتماً متفاوت هستن و درک این تفاوت ها
و پذیرش نقاط ضعف و قوت همدیگه‌
کمک میکنه که در کنار هم رشد کنیم و بالا بریم.
اگه از من بپرسی،
می‌گم تموم پختگی‌ها و بالغ شدن‌ها از یک جدایی شروع می‌شه.
جدا شدن از یک عشق، جدا شدن از یک امنیت، جدا شدن از یک قدرت، جدا شدن از یک وابستگی، جدا شدن از هر چیزی که فکر می‌کنی بدون اون پوچ می‌شی.
جدایی‌ها اتفاق می‌افتن تا بهت یاد بدن که بدون هیچ چیز پوچ نمی‌شی.
تا یاد بگیری تو فراتر از اتفاقات بد زندگیت هستی،
و همیشه چیزایی هستن که بهت معنا بدن.
تا تجربه کنی و قوی‌تر بشی.
تا خودتو پیدا کنی و بدونی همیشه راه‌هایی هستن که انتظار قدمات رو می‌کشن و دنیات اونقدر بزرگ هست که تو چهارتا اتفاق بد خلاصه نشه.
آدم یکی رو نمیخواد فقط بخاطر اینکه باهاش چهارتا عکس دو نفره بندازه و بره بیرون ‌دور و دور و چهار تا عزیزم و عشقم بشنوه که...
آدم یکیو رو میخواد که وقتی خودتم حوصله ی خودتو نداری اون بفهمتت؛ وقتی نیستی و حوصله ی بقیه رو نداری ازت دفاع کنه! جوری که حس کنی از خودت بیشتر دوستت داره همینقدر عمیق♥️
کورِ خودمانیم بینای دیگران.!
بازنشر کرده است.
کاش می‌تونستم این نوشتهٔ نرگس صرافیان طوفان رو یه‌جایی که همه بتونن بخونن چاپ کنم! میگه:

این‌که من حوصله‌ی هیچ‌کس را ندارم، دلیل بر دوست نداشتنِ آدم‌ها نیست!
اتفاقاتی بر من گذشته و مشغولیت‌هایی داشته‌ام و مسیرهایی را پیموده‌ام که خسته‌ام، همین!
آدم‌ها دو نوع خسته می‌شوند: یکی خستگی جسمی، یکی هم خستگی روانی و ذهنی.‌.. خستگی جسمی را می‌توان با استراحت و مدارا بهبود بخشید، اما امان از خستگی‌های روانی و امان از وقتی که هر دوی این‌ها برای یک نفر، باهم اتفاق می‌افتند!
یه جا خوندم نوشته بود: هیچوقت به تهش فکر نکن، چون ممکنه برسی به غم، ته زندگی به این قشنگی، میرسی به مرگ، ته یه روز خوب، ممکنه برسی به شبِ پُر از فکر و خیال، ته یه خاطره‌ی قشنگ، ممکنه برسی به یه یادش بخیر، از حس و حال الانت لذت ببر، در لحظه زندگی کن، به تهش فکر نکن رفیق.

قشنگ بود
اگر فردا، آخرین روز دنیا باشد؛

تمام خطوط تلفن دنیا پر میشود، از جمله هایی مانند: همیشه دوستت داشتم، هیچ وقت نتوانستم بگویم دوستت دارم، مرا ببخش و…

هزاران نفر برای دیدن کسی که دوست دارند، حاضر هستند کل دارایی شان را بدهند، برای اینکه وقت دیدن طرفشان را لحظه ای داشته باشند!

خیلی ها پشیمان میشوند که چرا خیانت کردند، خیلی ها دنبال گرفتن یک بخشش ساده میروند.

کاشکی هر روز، روز آخر بود، تا ما انسان ها قدر لحظات زندگی را میفهمیدیم، و قدر یکدیگر را میدانستیم.

کاشکی به جای لج بازی و غرور بیجا، لحظه ای را با عشق سپری میکردیم. لحظه ای باور کن، فردا، زندگی، و دنیا تمام میشود…🌱
سلام روز همگی بخیر
مشاهده ۵ دیدگاه ارسالی ...
میگفت:
هرموقع حس کردی
بی دلیل حالت بهتره؛
شاید یکی دعات کرده باشه🌱💚
عاقل آن است که اندیشه کند پایان را!
کارت ملی چرا باید انقضاء داشته باشه؟
مثلا میخوان هر چند سال یه بار صلاحیتمونو چک کنن ببینن لایق شهروندیِ ایران هستیم یا نه؟
حاجی من یه بی لیاقتی‌ام که دومی ندارم، منو دیپورتم کنید سوئیس
"کأنه کُتب علینا العیش هکذا
مُعلقین في مُنتصفِ الأشیاء کلها
لا نحب ما یحدث، ولا یحدث ما نحب..."

گویی مقدر شده بود که اینگونه زندگی کنیم،
در میانِ همه چیز بلاتکلیف بمانیم،
آنچه پیش می‌آید را دوست نداریم،و هر آنچه را دوست داریم پیش نمی‌آید...
رها کن.
مگه ندیدی هرکه اهمیت میداد غمگین تر بود؟
بیشترین عشق و حالو دخترای قاجار کردن تا خِرخره میخوردن ارایشم نمیکردن بعضا حمومم نمیرفتن تازه داف هم محسوب میشدن